1- یه چیزی توی وبلاگنویسی خیلی مهمه!
اگه گفتید؟
اینکه وقتی یه یادداشت جدید مینویسید، همه رو خبر کنید که آی داد بیداد من به روزم!
2- البته یه چیز دیگه هم هست که به نظر من مهمتر از اولیه!
بدونیم فلانی که دوست داریم وبلاگش رو بخونیم، تازگیا به روز شده یا نه؟
برای هر کدوم از این دو تا یه راههایی هست.
در مورد اول، استفاده از یاهو مسنجر، استفاده از سیستمهای پیامرسان مثل پارسییار یا استفاده از پینگر؛ البته یه راههای دیگه هم هست که درصد تابلو بودنش خیلی زیاده! مثل کامنت گذاشتنهای ... !!
در مورد دوم هم، ثبتنام توی خبرنامه همون وبلاگ راحتترین راهه؛البته برای اونایی که از ایمیلشون جز در مصارف پرستیژیک استفاده میکنن!
یکی از راههای دیگه استفاده از سایتهایی با ساختار پینگی هستش که کار رو خیلی راحت میکنه.
شاید اکثر روشهایی که گفتم رو همه بلد باشن و ازش استفاده کنن؛ اما استفاده از سیستمهای بر مبنای پینگ، با همه راحتی و کاربردیبودنشون،هنوز بین وبلاگنویسها زیاد جا نیفتاده؛
برای استفاده از سیستمهای بر مبنای پینگ، ادامه مطلب...
سلام
1- من کاری به آنچه که قبل از من بر این وبلاگ آمده است ندارم؛ خواهش میکنم شما هم کاری نداشته باشید.
2- امروز بعد از اینکه رفتم حمام و لباسهام رو شستم، نزدیک ساعت 4 و چهل دقیقه بود که راه افتادم که برم محل برگزاری نشست هماندیشی وبلاگنویسان قرآنی.
3- وقتی رسیدم یه خورده از سخنرانی حاجآقای شهریاری مونده بود.
برای استفاده از سخنرانی ایشون اینجا برید
4- کنار من یه آقایی نشسته بود که ساکت و مثبت نشسته بود و گوش میکرد اما من شروع کردم به وراجی؛ اونم از روی ناچاری جوابم رو میداد؛ وبلاگایشون.
5- همینجوری که داشتیم پذیرایی میشدیم، اون آقایی که توی دفتر توسعه وبلاگ دینی یه کارهای بود، رفت و گفت که تریبون آزاد داریم هرکی میخاد اظهار وجود کنه بیاد.
6- حاجآقای نجمی به عنوان تریبونگردان، با یه حاجآقایی که مسئول واحد پاسخگویی به شبهات قرآنی بودن وارد شور شدن و یه خورده که حاجآقا صحبت کرد، اعلام کرد که من آماده باشم.
من هم شروع به صحبت کردم اما صحبتهام از بس عالمانه و فرهیختهوارانه بود که میکروفنبیسیم تاب نیاورد و مجبور شدم برم پشت تریبون.
7- اون وقتی که من رفتم اسم نوشتم، هیشکی اسم ننوشته بود اما من که افاضه فرمودم همه انرژی پیدا کردن و دویست نفری به ایراد سخن پرداختند.
در این بین نکته جالب توجهی وجود داشت که وقت حضرات برای سخنرانی فقط 5 دقیقه بود که شدیدا از سوی روحانیت معظم زیر پا له شد.
8- نکته جالب این بود که فقط یکی از خانمها حاضر شد سخنبراند که ایشون هم از بس عالمانه فرمایش میکردن، میکروفنبیسیم تاب نیاورد و حوصله آقای نجمی سر رفت و یادم نیست دقیقا اون خانم چی گفتن که اقای نجمی یه جواب دندونشکن به طرف ایشون پرتاب کردن.
این خانوم که خودشون رو نوجوون میدونستن، موجب شوخی یکی از آقایون نزدیک ما شدن که میگفت خانومها همیشه عادت دارن سنشون رو کم کنن.(لو نمیدم کی بود)
9- در ادامه سعی میکنم که دوستانی که اونجا بودن رو لینککنم، به خاطر عدم وجود وقت استراحت در جلسه، امکان آشنایی با دیگر دوستان میسر نشد، ایشالا لینک بقیه دوستانی که موفق نشدم ازشون آدرس بگیرم رو بعدا میزارم یا خودشون لطف کنن و بگن.
گل نرگس ؛ مسیحیت ؛ از قرآنبپرس ؛ یادداشتهاییکمسلمان... ؛ ...
پ.ن1-در جواب دوستان عزیزی که خواستهاند نتیجه این نشست را بدانند باید بگویم لازم نیست اسنچنین نشستی مشکلات قرآنی و دینی جهان اسلام را دو سه روزه حل کند؛ بلکه تاثیرات آن را باید در تغییر در نوع نگاه وبلاگهای مذهبی و به خصوص قرآنی به وبلاگنویسی جستجو کرد.
آنچه که میتوان به عنوان نتیجه ذکر کرد، ایجاد و تعمیق انگیزه وبلاگنویسان نسبت به توجه هر چه بیشتر به بسط تفکر قرآنی در فضای وب بود که حداقل برای من این نتیجه حاصل شد و ...
پ.ن2-بعضی از حضرات در کامنتها از اینکه من قول آن آقا را درباره آن نوجوان نقل کردم شدیدا معترض شدهاند و شاید هم دلخور؛ من هدفی جز نوشتن جزییات نشست نداشتهام، اگرچه فکر هم نمیکنم به گونهای نوشته باشم که به کسی بر بخورد.
پ.ن3: این هم یادداشت اقای مدیر ... اینجا
یاعلی
سلام به دوستان خوبم.
1- اون اوایل که نوشتن توی اینجا رو شروع کرده بودم فکر میکردم هر حرفی که بخام میتونم بزنم، به خاطر همین یه اسم مستعار هم برای خودم انتخاب کرم که دیگه راحتتر باشم.
2- همه مشکلات و دردسرها و محدودیتها عاطفی - و نه قانونی - از زمانی شروع شد که در جریان انتخابات ریاست جمهوری، آنزمان که احتمالا با تیتری بزرگ عبارت هاشمی نه! را نوشتم.
تا ان زمان کسان خاصی از نزدیکان و حتی دوستانم، از افکار من خبر خاصی نداشتند.
3- همه مشکلات از آنجا شروع شد که آدرس وبلاگم را به یکی از ..ـم دادم تا سری بزند و شاید سخنی بگوید.
4- از آن زمان به بعد و به دلیل عدم درک درست بعضیها از اقتضائات جامعه مجازی، با نگاههای عاقل اندر سفیه و گاه تکفیرآمیز بعضی از نزدیکترین دوستان و ...یم قرار گرفتهام که ایکاش دست میشکست و زبان لال میشد تا آبرو حفظ شود.
5- میگوید امریکاییها تو را اجیر کردهاند، میگوید تو کی هستی که درباره ... اصلا جرات حرف زدن را به خودت میدهی، میگوید این حرفهایی که تو نسبت به فلانی میزنی، تو را از دین خارج میکند، میگوید همه مردم میگویند تو دشمن فلانی هستی، یارو حتی فرق وبلاگ را با سایت نمیداند، میگوید تو برای مخالفت با فلانی سایت داری، میگوید یک بچه بیست ساله به چه حقی نسبت به فلانی اظهار نظر میکند.
6- جوابی برایش نداشتم چون او اولا تعصب خاصی بر روی فلانی داشت و مخالف او را دشمن دین و نظام میدانست، ثانیا اطمینان و استدلال محکم مرا آنچنان به سخره مینشست که آنچنان که خود اقرار مینمود، دمدمی بودن و هر روز حرفی زدن را بر استدلال کردن و ثابتقدم بودن در رفتار و گفتار ترجیح میداد.
7- میگفت فلانی که سرتاپای نظام ره به ... میکشد و فردا از حضرات تعریف و تمجید میکند بسی پاکنهادتر و محترمتر از من است.
8- اینها همه در جواب سه گزاره منطقی از من بود و آن سه گزاره اینها بودند.
اعضای تیم اقتصادی دولت آقای فلان، غالبا از اعضای فکری فلان گروه بودند.
سخنگوی همان گروه رسما اعلام کرده است که ما یک گروه لیبرات دموکرات اما مسلمان هستیم.
و دست آخر نتیجه آنکه: پس اقتصاد دولتفلانی قبل از آنکه اسلامی باشد، لیبرالی بوده است.
9- من با صراحت میگویم که کسانی، به عمد یا به غیر عمد، خانهای را که من با زحمت زیاد و با تفکر بر روی تک تک آجرهای آن ساخته بودم، به راحتی و با جنباندن متوالی زبان بر باد دادند پس من حق خود میدانم که .... نمیدانم چه بگویم.
10- برای از دست ندادن باقی آبرویم بر خودم واجب میدانم که اینجا را تخته کنم.
11- اینجا لازم میدانم از علی عزیز، که کلی در حقم برادری کرده و دوستان و عزیزان دیگهای که زحمتی هر چند ناچیز برایم کشیدهاند سپاسگزاری کنم و اگر کسی را آزردهام، طلب عفو و بخشش کنم.
12- مطمئنا عمدی در کار بوده که بقیه دوستان بزرگوارم را ذکر نکردهام، پس از دعای خیرتان محرومم نکنید.
یاعلی
سلام
1-به دلیل عدم پایبندی عملی لیست وبلاگهای مجمع وبلاگنویسان مسلمان (حداقل) به اصل 154 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تا رفع این کمکاری و بیانضباطی لینک مجمع را از لینکهایم حذف میکنم.
2-درخواست حذف نام وبلاگم از لیست مجمع را هم به مدیر سایت مجمع ارسال کردهام که انتظار ان دارم که در اولین فرصت از لیست حذف شود.
3- گفتن این نکته را لازم میدانم که این کار تنها برای اعتراض به رویه موجود در لیست وبلاگهای مجمع است و با رفع کمکاری در زمینه تطابق وبلاگهای موجود در لیست با مرامنامه با کمال افتخار به جمع مجمع خواهم پیوست.
دعا کنید.
++ مسیح یا کارگزار قیصر فاطمه رجبی
++ خرداد و خاطرات
سلام
آیا حضور یا عدم حضور هر کدام از این پنج نفر معنای خاصی به همراه خواهد داشت؟
یعنی به همین راحتی حاضر می شوید دوستان اصلاح طلب را کافر و خودتان و دوستانتان(از جمله خود من) را مسلمان بدانید؟
نکتهای که باید به شدت بر آن پای بفشرم آن است که این عزیزانی که مخاطب کلامم قرارشان دادم را بسیار دوست دارم و به هیچ وجه قصد تعریض، تمسخر یا هر روش غیراخلاقی دیگری را در مذاکره با ایشان نداشتهام.
سلام
گرچه آمادگی خوبی برای نوشتن یادداشت جدید ندارم اما فقط خواستم گزارشی از جشنواره وبلاگنویسی انقلاب اسلامی نوشته باشم.
شب چهارشنبه به دوستم سپردم که فردا برام مرخصی بگیره، صبح چهارشنبه به اتفاق یه نفر آدم غیر وبلاگ نویس رفتیم جشنواره...
این آرم جشنواره بود...
اینهم گروه سرود، وقتی سرودشان تمام شد آمدند و قاطی ما نشستند، از یکی از این گلپسرها پرسیدم که چقدر تمرین کرده بودید، گفت 4 ماه، گفتم چند بار اجرا داشتهاید، گفت 5 بار، وقتی نشسته بودند اینقدر سر و صدا کردند که روی آن سه تا شلوغ را کم کردند.
این هم نمایی بازتر از محل برگزاری مراسم اختتامیه جشنواره، آن آدمیزادی که پشت تریبون است، سید جواد هاشمی نام دارد.
این هم دوباره سیدجواد هاشمی
و این هم بالانشین وزارت فخیمه ارشاد
ایشون همون آقایی هستن که توی قسمت نظرات یادداشت قبلی نوشتهاند که مرا به خاطر ندارند. www.hojre.net
به به! این هم محمد مسیح که توی کارگاه وبلاگنویسی که صبح همون روز برگزار شد، خودش رو کشت تا بتونه مجری رو راضی کنه که حرف بزنه، سوم ریاضی بود... http://www.masihm.com
با یک دوست عزیز دیگری نیز آشنا شدیم که کلا از یادم رفته بود www.pasokhgooee.persianblog.com
این هم بچه خوبی بود! www.yaldaa.mihanblog.com
البته با عزیزانی دیگر نیز آشنا شدیم که لینک وبلاگهایشان را در همین زیر میتوانید ببینید.
www.hajreza.persianblog.com کلی از افکار و صحبت هاشون استفاده کردم...
http://aghbaba.blogfa.com انسانی بسیار شریف، که موقع ناهار خوردن کلی با هم حرف زدیم، افتخاری بود...
www.babazade.blogfa.com مجری بخش دوم کارگاه وبلاگنویسی
www.rooznameh.blogfa.com این هم همونیه که اونقدر بامزهس که نمیگه کدوم بود...
یاعلی
پ.ن:1-دوستان فرموده بودند که چرا بیشتر در باره جشنواره ننوشتهام، باید بگویم همین بود، اساسا جشنوارهای که برگزار شد، نه در شان وبلاگنویسان عزیز بود و نه در شآن برگزارکنندگان آن، اما به هر صورت زحمات عزیزان برگزارکننده حاکی از اوج خواسته قلبیشان مبنی بر ارجنهادن تلاشهای وبلاگنویسان بود که خود جای بسی خوشحالی و شادمانی دارد...
البته شاید لازم باشد بگویم که به 16 نفر از وبلاگنویسان نیز به تفکیک موضوعات انقلاب، صهیونیسم، مذهبی و آزاد، جوایزی تعلق گرفت...
2- بعضی از مراکز خبری به سخنگوی شوراینگهبان اعتراض کردهاند که چرا ورودی مجلس خبرگان را به روی غیرمجتهدین بسته است؟
در جواب اینهایی که عمدا چشمان خویش را بستهاند باید گفت که مرحوم شریعتی نزدیک به چهل سال پیش لزوم مجتهد بودن اینچنین مجلسی را بیان کرده است، پس نتیجه میگیریم که اینهایی که به این لزوم اعتراض دارند، حتی از مرحوم شریعتی هم سالها عقب هستند.