بهنامِاوکهزیستنِماننیمنگاهیاز دیدگانِمهر اوست
سلامبهشما کهپارهایاز زیستنمرا در کنارتانو در تنفسِهوایِدلها و دیدگانِپاکِتانگذراندهام
آنروزها پاریوقتها بر زبانماینشعر بود که:
خدایا عاشقانرا با غمعشقآشنا کن زغمهایدگر غیر از غمهجرترها کن
نمیدانم، اما پاریوقتاستکهمیخوانم:
توخود گفتیکهدر قلبشکستهخانهداری شکستهقلبمنجانا بهعهدخود وفاکن
نمیدانم...
دگر جانیبراینوشتننمانده...
شاید...
شاید اینروزها سختترینروزهایِزیستنِمن و اوست...
و اگر شما _کهبسیبیشتر از خیلیها بهِتانعلاقهدارم_ دعایماننکنید، شاید دگر نتوانمبنویسم...
نمیدانم...
میگویند دعایِمومندر حقِ برادرِ مومنش، برآوردهاست.
پسبهحقِهر کهدوستدارید، در نمازتاناز یادماننبرید
شاید منهممثلدرویشدیافه، آخریننوشتنم در اینخانهباشد...
یاعلی
سلام
امید که سراسر زیستنتان سرشار سرور باشد
1- تا یکی دو سال پیش برای آنکه کمکاریهای مسئولان اجرایی کشور به پای کل نظام نوشته نشود مجبور بودیم عدموظیفهشناسی مسئولان میانی را عامل ناکارآمدی سامانه اجرایی کشور معرفی کنیم.
2- تمام شد.
3- من به احمدینژاد رای دادهام و وظیفه اوست که تحت هر شرایطی به وعدههای خویش عمل کند.
4- قرار نیست من(و امثال من به عنوان جزئی از مردم)، با خادم خودم مهربانانه و عاشقانه -به سبک دخترکانیکهدر سالهایابتدایی دولت سیدمحمدخاتمی، عاشقانهبه رئیسجمهورشان نامههای محبتومهربانی مینوشتند-به سخن بنشینم.
5- با وزرا و همه خادمان میاندستی و پاییندستی سامانه اجرایی نظام هیچ کاری ندارم و کوچکترین اشکالی را که در کارشان ببینم، در کارنامه محمود احمدینژاد خواهم نگاشت.
6- سخن آخر: هفته دولت را به پیشگاه ملت و خادمان ملت تبریک میگویم.
یاعلی
سلام
پشت پرچینهای پُر پرواز پرندگان پاییزپرست
سوار بر سایهسار صبحخیز یاسهای یأسستیز
به دنبال بلوای بلند بلنددلان لادن روی
همچنان همهمهگرتر از هیاهوی بیهوای هالهحیات
چشمبازتر از چراغهای چیره بر چهرههای چارچشم
نیمنگاهم هنوز به آن جان نیمبند انسانی است.
و برای باراندن باران بهارینه، به بارگاه رب، بار بستهام
کاش کام کمال تککاجهای تاکستانهای کویر نیز شکایت نکنند
کاش شرارههای شور و شوقِ شبها و روزهای سپید را با شرمندگی مشایعت نکنیم.
یاعلی
سلام
میگویند ارتباط یک مقوله دوطرفه است...
و من در این تابستان که یه جای دیگه هستم...
سرعت اینترنت بسیار پایین و قیمت آن بسیار بالاست پس...
بعضی از دوستان هم که کلی از دست من گلهمند شدهاند که چرا بهشان سر نمیزنم...
به خدا شرمندهم
ایشالا جبران میکنم...
و اما...
سلام بر شهید شریعت، شیخ فضلالله که خونش را به پای جاریگشتن خون شریعت در زیستن مردمان، به مولایش هدیه کرد تا قدمی به سوی فراهم آوردن ظهور، برداشته باشد.
امامخمینی(ره)با تأیید نظر شیخشهید در مورد مشروطهمشروعه و تجلیل از تلاش او در راه تصویبقانوناساسی موافقبا قوانیناسلامی، انحرافنهضتمشروطیت از مسیر صحیح و اعدامشیخشهید را کار بیگانگان و عمال داخلی آنها میدانست که به موجب ترس از قدرتاسلام و روحانیان به این کار دست زدند.
قسمتی از سخن امام: لکن راجع به همین مشروطه و این که مرحومشیخفضلاللهرحمهاللهایستاد که مشروطهبایدمشروعهباشد، باید قوانین موافق اسلام باشد، در همان وقت که ایشان این امر را فرمود و متممقانوناساسی هم از کوششایشان بود، مخالفین، خارجی ها که یک همچو قدرتی را در روحانیت می دیدند، کاری کردند در ایران که شیخفضلالله مجاهد مجتهد دارای مقامات عالیه را، یک دادگاه درست کردند و یک نفر منحرف روحانی نما او را محاکمه کرد و در میدان توپخانه شیخفضلالله را در حضور جمعیت به دارکشیدند. صحیفهامام18-175
و اینک خبرنگار...
همه یک جمله کلیشهای بلدند که: خبرنگار چشم بیدار جامعه است. راست هم میگویند.
اما...
اگر همه چشمان جامعه بیدار باشند باز هم خبرنگار خبرنگار است، زیرا جنس چشمان خبرنگار از جنس چشمان مردمان کوچه و بازار نیست، حتی از جنس چشمان روشنفکران هم نیست.
خبرنگار شاید راهی است دراز و بیانتها از قلم روشنفکران و اندیشمندان تا دستهای مردمان کوچه بازار...
نشستهایم به این امید که خبرنگاران به آنچه حقشان است برسند تا بتوانند آنچه را که وظیفه خود میدانند، انجام دهند.
یاعلی
سلام به آنان که ماهرجب را مییابند
1- خدایا روزهایی را در برمان نهادهای که بهایشان بیپایان است.
گفتهاند که رجب ماه خداست.
نمیدانم چهاندازه یاریمان میکنی که همراه بندگان خداییات شویم.
نمیدانم آیا آنگاه که آخرین روز ماه رجب را پشتسر مینهم، مرا با خشم مینگری یا با مهربانی.
میخواهم کمک کنی بندهناچیزت را، به بزرگی و پاکی زهرای پاره دل نبیصلیاللهعلیهوآله، تا بتوانم اندکی از توشههایرجبیه را برگیرم.
خدایا! آسمان زیستنمان را مالامال از بوی خود کن.
2- این روزها، زیادند حرف و حدیثها درباره ترکیب کابینه.
برخی که هنوز رایحههایی از منش بالادستی نسبت به مردم در خونشان پیدا میشود، میگویند که کابینه ضعیفی در حال شکلگیری است.
باید به اینان گفت که شماها همانهایی هستید که آقایاحمدینژاد را بچهننه میدانستید، پس ...
یاعلی
سلام
یادمه اون وقتا که دبیرستان بودیم...
دوم دبیرستان...
نه سوم...
عکس یه نفر رو میشد روی جلد همه کتابهام دید...
مخصوصا کتابای حسابان و مبانیانفورماتیک که کلی دوستشون داشتم.
بگذریم...
تبسم او به بلندای بهار بود...
بهاری که پس از زمستانی سرد و خشک، از راه رسیده بود.
نگاهش همافق آفتابشرقی بود و قدمهایش شاید(تردید از نگارنده) راهی به سوی کرامت انسانی و احترام به آدمیان بود.
سیدمحمدخاتمی را هر روز نزدیک به 20 بار میدیدم...
روی جلد کتابم...
راستی...
یک روز نزدیک بود کتاب حسابانم را به خاطر همان عکس جذاب و دیدنی، از دست بدهم...
یعنی میخواستن بدزدن!!!!!!!!!!
و اینک
خاتمی بزرگ را که اسطوره احترام به مردم است، باید تا چند روز دگر بدرقهاش کنیم.
خدایا! میدانیم که خاتمی هدفی جز اعتلای نام خداییات نداشت پس به حکم انجاهدوا فینا لنهدینهمسبلنا یاریاش کن.
یاعلی
سلام
اینک به خاتمی
او که هنری بزرگ داشت.
همو بود که دولت را از حکمرانی و اقتدارگرایی بر مردم به سوی دوستی و ارتباط دوستانه و خدمتمحور کشانید.
آری!
دولت سیدمحمدخاتمی با همه فراز و فرودهایش آغازی بود بر پایان جدایی حاکمان از مردم و پایین آمدنشان از قله قاف حکمرانی.
البته آنچه مهم است ارادهای است که از جانب سیدمحمدخاتمی برای پایان جدایی مردم از حاکمیت اجرایی سراغ داشتیم...
با آنچه که از جناب ایشان سراغ داریم این مرد بزرگ در هر زمان و مکانی که بگنجد خدمت خلق را پیشه خود میکند.
خدایا خودت گفتهای که إنجَاهَدوا فینَا لَنَهدینَهُمسُبُلنا.
یاعلی