درود بر شما
وقتی از سازمان فخیمه صداوسیما انتقاد میکردم، همه چپچپ نگاهم میکردند...
1- شاید اکثر آنهایی که از انتقاد به صداوسیما خوششان نمیآید، نصب رییس این سازمان از طرف رهبری را دلیل سکوت خویش گرفتهاند که به نظر بنده این نصب به هیچوجه نمیتواند دلیل خوبی برای دمفروبستن در برابر انحراف حاکمان باشد.
2- رادیو و تلویزیون باید مستقل و آزاد باشند و همهگونه انتقاد را با کمال بیطرفی منتشر سازند تا بار دیگر شاهد رادیو و تلویزیون زمان شاه مخلوع نگردیم.(1)
3- تف بر صداوسیمایی که بر سخن امام امت تف انداخته است.
4- تنها هنری مورد قبول اسلام است که صیقلدهنده اسلامناب محمدی صلیاللهعلیهوالهوسلم، اسلامائمههدیعلیهمالسلام، اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانهخوردگان تاریخ تلخ و شرمآور محرومیتها باشد.
هنری زیبا و پاک است که کوبنده سرمایهداری مدرن و کمونیسم خونآشام و نابودکننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بیدرد و در یککلمه اسلام امریکایی باشد.(2)
5- ننگ بر صداوسیمایی که مایه ننگ آرمانهای امام و انقلاب است.
6- بارها گفتهام از این هنرمندهای برجسته متعهد استفاده کنید چرا گوش نمیکنید؟ این قشریگری چیست که در برنامههای دینی صداوسیما به راه انداختهاید؟ چرا پول بیتالمال را خرج بزرگکردن آدمهای بیارزش میکنید؟
کفایت نمیکند که تجملگرایی را ترویج نکنید، باید تجملگرایی را تخریب کنید.(3)
7- صداوسیما و تصمیمگیران آن در آخرت برای توجیه لگدمالکردن دستورات پیدرپی رهبر انقلاب چه گریزی خواهند یافت...
8- همان لعنتی که هر روز بر عمر و یزید میفرستیم، باید حواله مسئولانی کرد که به جای رفتن راهی که امام و رهبری تبیین کردهاند، راهی را میروند که، به ترکستان بودنش را احمقهای لسآنجلسی هم فهمیدهاند...
تعطیل کنید این کازینو را!
یاعلی
-----------------------
1- امامخمینیدر جستجویراه، دفتر هفدهم و بیستم از مجموعهتبیان، ص 137-289
2- پیام روحخدا به هنرمندان 30/6/67
3- سوره، شماره آبان و آذر، نقل بهمضمون از رهبر انقلاب
سلام
1- جون شما نباشه جون خودم اصلاً حال و حوصله نوشتن نداشتم و ندارم...
2- برخلاف همیشه که با کلی اینور و اونور گشتن، سوره جدید رو گیر میآوردم، این ماه الحمدلله راحت گیرش آوردم...
3- بعد از ششماه یه مقاله درباره موضوع مورد علاقه! من هم توش هست!
4-نصیحتی برادرانه نسبت به دولت دارم و آن اینکه مردمان کرد و اهل سنت را به شدت دریابند...
چرا جماعتی که از ابتدای انقلاب همراه و حامی انقلاب بوده است، به رغم آنکه رسماً جزیی از اقلیت نیست، اما به گونهای با آنها رفتار میشود که گویی ایرانی نیستند...
به نظر من رفتاری که با اقلیتهای رسمی میشود خیلی مناسبتر از رفتاری است که با کردها و سنیها میشود...
5- اسم مقاله سوره در مورد صدا و سیما اینه: تلویزیون دینی یا دین تلویزیونی
6- کاش شورای نظارت بر صداوسیما و شورایعالیانقلابفرهنگی، در مورد جریان حاکم بر صداوسیما اندکی به وظایف خود عمل میکردند، البته دکتر احمدینژاد واکنشهایی داشتهاند که باید ببینیم به کجا میانجامد...
7- دوست داشتم دولت یکی از اولین جلسات استانی خودش را در کردستان برپا میکرد، البته هنوز هم دیر نشده...
دعا فراموشتون نشه!
یاعلی
سلام بر خمینی که سیرتش عشق بود
آن زمان کز لحظههای شهد بارانش بوی باران میچکید
آن سبو کز قطرههای مشک بارانش بوی یاران میرسید
آن زمین کز خاکهای بوسه بارانش نوش لعلی میمکید
بگذشت و رفت...
و اینک...
ما ماندهایم و سرهای بیتنی که در زیر پایمان له کردهایم...
ما ماندهایم و نفسهای گرم و مسیحایی شهدا که از مجالسمان بیرون راندهایم...
ما ماندهایم و سرشک ماتمی ریایی و به دور از خرد...
ما ماندهایم و فرهنگی سرشار از بوی خدا که همه از آن دم میزنیم و همه با کمال میل به آن نه میگوییم...
ما ماندهایم و غربت ستارههای عاشقی که هشت سال تمام پایههای جمهوری گل محمدی را بر دوششان تحمل کردند تا بعد...
ما ماندهایم و پررویی آنان که نزدیک سه سال هر چه خواستند و توانستند، فرهنگ شهادت و جهاد را مظهر ارتجاع و نفهمی و خشونت و عدم خردورزی و آدمکشی تبلیغ کردند...
و تف بر این صدا و سیما، تف!
و تف بر آنان که با چشمان کورشان به غارت رفتن فرهنگ شهادت را از جامعه دیدند و دم برنیاوردند.
تف بر آنان که آبروی خود را بیش از بهپاداشتن دین خدا گرامیداشتند.
نمیدانم یادتان هست یا نه؟
آن روزهایی که تازه به دوران رسیدهها، تریبونهای مقدس تئوریپردازی را در دستان خویش گرفته بودند و سرتاپای آرمانهای انقلاب و ارکان نظام را نوک میزدند؟!
(جالبی قضیه اینجاست که مربیان اینان کسانی بودند که از تنگی قافیه گفتند که همانا ما بعد از امام، خط امامی هستیم!، همچون عمر خرفت که گفت کتاب خدا ما را بس است)
آن روزها بزرگانی از جنس زهرای اطهر که عُرضه سپر کردن وجود خویش برای دفاع از ولایت را داشتند، کم دیدیم.
حافظه من فقط دو نفر را به یاد میآورد: آیةاللهجوادیآملی و آیةاللهمصباحیزدی، همین
البته کسان دیگری هم بودند که سر و دستی میجنباندند اما نه به اندازه پایین آمدن پرستیژشان.
بگذریم...
دعایمان کنید...
یاعلی
سلام به عزیزان خودم
دیروز رفته بودم یه کتابفروشی و سه تا کتاب خریدم.
1- نازی آبادیها اثر محمد قوچانی سیاسینویس روزنامههای فخیمه شرق و همشهری و بعضی از روزنامههای زنجیرهای که یک بورژوای تماممعناست و قلمش حرف ندارد...1600 تومان
2- یک انقلاب در ده انقلاب متن سخنرانی حسن رحیمپور ازغدی ...700 تومان
3- قانون مطبوعات 500تومان
و اما...
محمدقوچانی نوشته بود که از سال 79 به بعد که از دیدگاه او سال مرگ اصلاحات بود، صداوسیما با کنار نهادن روشنفکران یا به نعبیر دیگر، انزوای اجباری روشنفکران مواجه شد و برای پر کردن این خلأ به سوی برگزار کردن مراسمهایی از تیپ چهرههای ماندگار رفت.
خب...
یعنی چی؟
یعنی اینکه صدا و سیما اینقدر بسته اداره میشده است که فقط کسانی حق ظاهر شدن در چهارگوشه جعبه جادو را داشتهاند که با آنها همفکر باشند.
البته سخن در این باره بسیار زیاد است اما همین نکته را میخواهم بگویم که ما هر چقدر هم به تفکر و آرمانهایمان پایبند باشیم، این پایبندی و به قولی اصولگرایی دلیلی برای حذف دیگران نیست.
تازه! معنای رسانه ملی هم همین است.
یک مثال میزنم...
من ماهیتاً با تحصن نمایندگان مجلس ششم در جریان انتخابات مجلس هفتم در اعتراض به ردصلاحیتها، مخالفم اما کار صدا و سیما در عدم پوشش خبری این خندهبازار اصلاحطلبان، بسیار تنگنظرانه و بداندیشانه بود.
بگذریم.
دعایمان کنید.
یاعلی
سلام
1- هدف از نوشتن این جملات، وصف درِپیت بودن سازمان فخیمه صداوسیمایجمهوریاسلامی در زمان ریاست دهساله علیآقایخودشان! است.
2- وقتی شنیدم که علیلاریجانی به یک پست مربوط به روابط خارجه کشورمان گماشتهشده است، خیالم راحت شد که دست و پای افکار این تیپ مدیریتی و فرهنگی، از دستیافتن بر فرهنگ مردمان کوتاه شده است.
تعارفکهنداریم!
3- دو عملکرد کاملا متفاوت درباره دو موضوع کاملا هموزن، یعنی برخورد کاملا باز و لیبرالی با موضوع فرهنگ و برخورد کاملا بسته و اقتدارگرایانه با موضوع سیاست.
به گونهای دیگر میتوان گفت که اینان در مقوله فرهنگ کاملا فارغ از هر گونه دلمشغولی و حساسیتی، راه ورود فرهنگهای چرت و غیرانسانی غربفرورفتهدر جهالتمدرن را به روی بینندگان خویش باز کردند.
اما از آن سو با سانسور بسیار شدید و تند و نظرسازیها و تحلیلهای کاملا حرفهای و در عین حال بیمبنا، موجبات بیاعتمادی تدریجی مردم نسبت به رسانه ملی را فراهم کردند.
4- و این یعنی خیانت و توهینی بزرگ به مردمی فهمیده و چیزفهم.
تازه!
5- مثلا امام مهربان ملت گفته بودند که صدا و سیما باید یک دانشگاه عمومی باشد...
واقعا که...
6- جوونا که هیچی...پیرا هم حالشون از این تلویزیون به هم میخوره...
بگذریم
7- حواستون باشه این تازه اول نقد صدا و سیما بود
کمک کنید تو رو خدا
یاعلی
سلام
این روزها اصلا فرصت نمیشه خداییش...
از امروز میخواهم انتقام بنویسم.
انتقام از آنهایی که در این 16 سال چه کارها که نکردند.
چه کارهایی که به بهانه دین و چه کارهایی که به بهانه آزادی انجام نشد.
دوستان!
میخواهم کمک کنید تا بگوییم که در دولتهای توسعه اقتصادی و سیاسی چه کسانی زیر چرخهای سیاه و بیرحم این دولتها له شدند.
البته!
ما ابایی از نقد هیچکس نداریم مانند مردم که به هیچکس چک سفید نمیدهند.
حق یا شاید وظیفه خود میدانیم که سرتاپای مملکت را آنگونه که میخواهیم به نقد بکشیم.
مخصوصا دولت که تنها هدفش باید مردمداری باشد پس باید بکوشیم که هیچگاه از کاویدن نقصها ساکت ننشینیم.
یاعلی
سلام
من روز پنجشنبه هفته گذشته رفته بودم نمایشگاه کتاب تهران
بعدش رفتم غرفه پارسیبلاگ و آقای آبدارچی رو دیدم که داشت سیگار میکشید که من یه جوری شدم وقتی دیدم آبدارچی پارسی بلاگ داره سیگار میکشه.
من هم یه وبلاگ(fateh1.parsiblog.com) راه انداختم واسه نظرسنجی از بچههای پارسیبلاگ درباره سیگار کشیدن آبدارچی
حتما شرکت کنید و دوستان رو هم خبر بدید. ممنونم