هر کسی حق دارد آرمانهایش را فریاد بزند. تا زمانی هم که قانون را زیر پا نگذاشته است، کسی حق ندارد به او نگاه چپ کند. سزای تعرض به قانون را هم قانون مشخص کرده است.
امروز شاید هشتم مارس است.
ساختار نظام جمهوری اسلامی، بر اساس احکام اسلامی شکل گرفته است. آنچنان که امام خمینی رحمةالله علیه فرمودهاند، بر اساس فقه جواهری.
نمیخواهم زیاد توضیح بدهم اما تجربه ثابت کرده است که ارکان جمهوری اسلامی ایران به حدی از قوت رسیده است که نیازی به عقبنشینی از آرمانها و اهداف خود نبیند. به علاوه نیازی هم به انجام اعمال غیرقانونی و یا حتی دارای شبهه قانونی از سوی نیروی انتظامی یا قوه قضاییه احساس نمی شود.
تجربه ثابت کرده است که در طول سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، هر چه گروهها و جریانهای مخالف یا معترض فرصت جولان بیشتری یافتهاند، ارکان جمهوری اسلامی نیز مستحکمتر شدهاند، گرچه در یک بازه زمانی مشکلاتی را به وجود آوردهاند.
آنچه امروز مدعیان برابری حقوق زن و مرد فریاد میزنند، با اطمینان تمام راه به جایی نخواهد برد، چون صریحا با قانون اساسی و قوانین عادی جمهوری اسلامی در تناقض آشکار است. البته آنها که جلوی خانه ملت جمع شدند، خواهان تغییر بودند.
اگر فعالان سلسله تجمعهای این چند روزه را همان فعالان کمپین یک میلیون امضا برای تغییر در قوانین بدانیم، این عبارت قابل توجه است که: ما امضاءکنندگان این بیانه خواستار رفع تبعیض از زنان در کلیه قوانین بوده و از قانونگذاران میخواهیم که نسبت به بازنگری و اصلاح قوانین بر اساس تعهدات بینالمللی دولت اقدام نمایند. واضح است که اینگونه حرکتها به دلیل آرمانگرایی بیش از اندازه، قادر به جذب اعتماد عمومی لازم نخواهد بود و سرانجامی جز یاس نیروهای فعال نخواهد داشت.
البته واضح است که اینگونه حرکتها بینتیجه هم نخواهد بود. با همه فشارهای اجتماعی، قانونی،امنیتی و ... که بر سر راه این فعالیتها وجود دارد، یقینا تغییراتی در نوع نگاه حاکمیت ایجاد خواهد کرد.
نتیجه اینکه تجربه دوم خرداد و حتی تجربههای پیش از آن ثابت کرده است که حتی اگر فعالان کمپین یک میلیون امضا، واقعا بتوانند یک میلیون نفر را هم با خود همراه کنند، به دلیل عدم وجود واقعبینی در اهداف و چشماندازها، شکست این جریان از یکسو باعث هرز رفتن انگیزههای همراهان این حرکتها میشود و از سوی دیگر مانند پادزهری عمل میکند که با بهرهبرداری از سم ضعیف عدم واقعنگری به دست میآید و نتیجه آن خواهناخواه تثبیت جایگاه ارکان حاکمیت جمهوری اسلامی و قانون اساسی و قوانین عادی خواهد بود.
جای تعجب است که سایتهای خبری جالبی مانند ... و ... با جدیت تمام به کارشان مشغولند اما ... . این نوشتههای سمت راست را ببینید.
به همه این حرفها اضافه کنید اینکه تعداد امضا کنندگان این بیانیه بعد از 5 ماه هنوز به 4 هزار نفر نرسیده است.
در هر صورت این نکته را نباید فراموش کرد که فعالان فمینیسم در ایران، از دو حالت خارج نیستند؛ یا نسبت به الزامات اهدافشان اطلاعات کافی ندارند و یا این که وظیفه خود را اعتراض کردن میدانند حتی اگر اعتراضشان غیرقابل شنیدن باشد.