من باغ مظفر را ندیدهام، حوصله دیدن آن مزخرفات را هم نداشتم و ندارم.
قلمراد چند روزی است که معطل مانده است. نمیداند چه کار کند. قلمراد اصلا دیوانه شده است. قبلا حداقل اگر ما نمیتوانستیم تشخیص بدهیم که میخندد یا گریه میکند، الان خودش هم نمیداند دارد چه غلطی میکند.
اصلا کاری ندارم که آقایان اصولگرای سازمان تبلیغاتی اهل حوزه هنری بسیار مسلمان پیرو فرامین مقام معظم رهبری دنبالهرو خط شهدای انقلاب و دفاع مقدس و غیره که مثلا بخشی از دعوت مردم به حقگویی و اینا را به عهده دارند، ادامه جمله با خودتان.
اصلا کاری ندارم که الان جامعه و توس و مشارکت و آزادگان و آزاد و غیره دارند به ریش اصولگرایی و همه بند و بیلش میخندند.
مهم هم نیست که چرا در سوره را تخته کردهاند و نتوانستهاند بیشتر از این وجود این غده سرطانی را تحمل کنند.
لابد از رژیم غاصبها هم خطرناکتر شده است.
لابد زردها بهتر میتوانند اهداف حضرات دولتی و غیره را تامین کنند.
میخواستم به آقای بنیانیان بگویم شما ارزش مدیر مسئولی نشریهای همچون سوره را ندارید. اما بعید میدانم ان دکتر حسن بنیانیان که من میشناسم این همه نسبت به کسانی که از نزدیک با آنها در ارتباط است نفهم باشد. لابد آنهایی که مورد لطف این نشریه کثیف و غیراخلاقی قرار گرفتهاند، برای پاک کردن فضای قدسی جامعه اسلامی از لوث وجود مظاهر فساد و فحشا به حسن آقای قصه ما نامه فدایت شوم نوشتهاند که قربان آن ریشهای سفیدت! ای شفتالو! آن سورهایها رو با دلایل جالب خفه کن که خفهت میکنیم.
در هر صورت مهم نیست.
به آقای جلیلی تبریک میگم. واقعا هم تبریک میگم که تونست به همه بفهمونه که بعضی از آقایون حتی تحمل نقدهای عالمانه و منصفانه رو هم ندارن. چه برسه به انتخاب و بازتاب و شرق و غیره.