سلام
1- من کاری به آنچه که قبل از من بر این وبلاگ آمده است ندارم؛ خواهش میکنم شما هم کاری نداشته باشید.
2- امروز بعد از اینکه رفتم حمام و لباسهام رو شستم، نزدیک ساعت 4 و چهل دقیقه بود که راه افتادم که برم محل برگزاری نشست هماندیشی وبلاگنویسان قرآنی.
3- وقتی رسیدم یه خورده از سخنرانی حاجآقای شهریاری مونده بود.
برای استفاده از سخنرانی ایشون اینجا برید
4- کنار من یه آقایی نشسته بود که ساکت و مثبت نشسته بود و گوش میکرد اما من شروع کردم به وراجی؛ اونم از روی ناچاری جوابم رو میداد؛ وبلاگایشون.
5- همینجوری که داشتیم پذیرایی میشدیم، اون آقایی که توی دفتر توسعه وبلاگ دینی یه کارهای بود، رفت و گفت که تریبون آزاد داریم هرکی میخاد اظهار وجود کنه بیاد.
6- حاجآقای نجمی به عنوان تریبونگردان، با یه حاجآقایی که مسئول واحد پاسخگویی به شبهات قرآنی بودن وارد شور شدن و یه خورده که حاجآقا صحبت کرد، اعلام کرد که من آماده باشم.
من هم شروع به صحبت کردم اما صحبتهام از بس عالمانه و فرهیختهوارانه بود که میکروفنبیسیم تاب نیاورد و مجبور شدم برم پشت تریبون.
7- اون وقتی که من رفتم اسم نوشتم، هیشکی اسم ننوشته بود اما من که افاضه فرمودم همه انرژی پیدا کردن و دویست نفری به ایراد سخن پرداختند.
در این بین نکته جالب توجهی وجود داشت که وقت حضرات برای سخنرانی فقط 5 دقیقه بود که شدیدا از سوی روحانیت معظم زیر پا له شد.
8- نکته جالب این بود که فقط یکی از خانمها حاضر شد سخنبراند که ایشون هم از بس عالمانه فرمایش میکردن، میکروفنبیسیم تاب نیاورد و حوصله آقای نجمی سر رفت و یادم نیست دقیقا اون خانم چی گفتن که اقای نجمی یه جواب دندونشکن به طرف ایشون پرتاب کردن.
این خانوم که خودشون رو نوجوون میدونستن، موجب شوخی یکی از آقایون نزدیک ما شدن که میگفت خانومها همیشه عادت دارن سنشون رو کم کنن.(لو نمیدم کی بود)
9- در ادامه سعی میکنم که دوستانی که اونجا بودن رو لینککنم، به خاطر عدم وجود وقت استراحت در جلسه، امکان آشنایی با دیگر دوستان میسر نشد، ایشالا لینک بقیه دوستانی که موفق نشدم ازشون آدرس بگیرم رو بعدا میزارم یا خودشون لطف کنن و بگن.
گل نرگس ؛ مسیحیت ؛ از قرآنبپرس ؛ یادداشتهاییکمسلمان... ؛ ...
پ.ن1-در جواب دوستان عزیزی که خواستهاند نتیجه این نشست را بدانند باید بگویم لازم نیست اسنچنین نشستی مشکلات قرآنی و دینی جهان اسلام را دو سه روزه حل کند؛ بلکه تاثیرات آن را باید در تغییر در نوع نگاه وبلاگهای مذهبی و به خصوص قرآنی به وبلاگنویسی جستجو کرد.
آنچه که میتوان به عنوان نتیجه ذکر کرد، ایجاد و تعمیق انگیزه وبلاگنویسان نسبت به توجه هر چه بیشتر به بسط تفکر قرآنی در فضای وب بود که حداقل برای من این نتیجه حاصل شد و ...
پ.ن2-بعضی از حضرات در کامنتها از اینکه من قول آن آقا را درباره آن نوجوان نقل کردم شدیدا معترض شدهاند و شاید هم دلخور؛ من هدفی جز نوشتن جزییات نشست نداشتهام، اگرچه فکر هم نمیکنم به گونهای نوشته باشم که به کسی بر بخورد.
پ.ن3: این هم یادداشت اقای مدیر ... اینجا
یاعلی
سلام به دوستان خوبم.
1- اون اوایل که نوشتن توی اینجا رو شروع کرده بودم فکر میکردم هر حرفی که بخام میتونم بزنم، به خاطر همین یه اسم مستعار هم برای خودم انتخاب کرم که دیگه راحتتر باشم.
2- همه مشکلات و دردسرها و محدودیتها عاطفی - و نه قانونی - از زمانی شروع شد که در جریان انتخابات ریاست جمهوری، آنزمان که احتمالا با تیتری بزرگ عبارت هاشمی نه! را نوشتم.
تا ان زمان کسان خاصی از نزدیکان و حتی دوستانم، از افکار من خبر خاصی نداشتند.
3- همه مشکلات از آنجا شروع شد که آدرس وبلاگم را به یکی از ..ـم دادم تا سری بزند و شاید سخنی بگوید.
4- از آن زمان به بعد و به دلیل عدم درک درست بعضیها از اقتضائات جامعه مجازی، با نگاههای عاقل اندر سفیه و گاه تکفیرآمیز بعضی از نزدیکترین دوستان و ...یم قرار گرفتهام که ایکاش دست میشکست و زبان لال میشد تا آبرو حفظ شود.
5- میگوید امریکاییها تو را اجیر کردهاند، میگوید تو کی هستی که درباره ... اصلا جرات حرف زدن را به خودت میدهی، میگوید این حرفهایی که تو نسبت به فلانی میزنی، تو را از دین خارج میکند، میگوید همه مردم میگویند تو دشمن فلانی هستی، یارو حتی فرق وبلاگ را با سایت نمیداند، میگوید تو برای مخالفت با فلانی سایت داری، میگوید یک بچه بیست ساله به چه حقی نسبت به فلانی اظهار نظر میکند.
6- جوابی برایش نداشتم چون او اولا تعصب خاصی بر روی فلانی داشت و مخالف او را دشمن دین و نظام میدانست، ثانیا اطمینان و استدلال محکم مرا آنچنان به سخره مینشست که آنچنان که خود اقرار مینمود، دمدمی بودن و هر روز حرفی زدن را بر استدلال کردن و ثابتقدم بودن در رفتار و گفتار ترجیح میداد.
7- میگفت فلانی که سرتاپای نظام ره به ... میکشد و فردا از حضرات تعریف و تمجید میکند بسی پاکنهادتر و محترمتر از من است.
8- اینها همه در جواب سه گزاره منطقی از من بود و آن سه گزاره اینها بودند.
اعضای تیم اقتصادی دولت آقای فلان، غالبا از اعضای فکری فلان گروه بودند.
سخنگوی همان گروه رسما اعلام کرده است که ما یک گروه لیبرات دموکرات اما مسلمان هستیم.
و دست آخر نتیجه آنکه: پس اقتصاد دولتفلانی قبل از آنکه اسلامی باشد، لیبرالی بوده است.
9- من با صراحت میگویم که کسانی، به عمد یا به غیر عمد، خانهای را که من با زحمت زیاد و با تفکر بر روی تک تک آجرهای آن ساخته بودم، به راحتی و با جنباندن متوالی زبان بر باد دادند پس من حق خود میدانم که .... نمیدانم چه بگویم.
10- برای از دست ندادن باقی آبرویم بر خودم واجب میدانم که اینجا را تخته کنم.
11- اینجا لازم میدانم از علی عزیز، که کلی در حقم برادری کرده و دوستان و عزیزان دیگهای که زحمتی هر چند ناچیز برایم کشیدهاند سپاسگزاری کنم و اگر کسی را آزردهام، طلب عفو و بخشش کنم.
12- مطمئنا عمدی در کار بوده که بقیه دوستان بزرگوارم را ذکر نکردهام، پس از دعای خیرتان محرومم نکنید.
یاعلی
سلام
1- دلایل به نتیجه نرسیدن مجادلات و بحثهای تئوریک چیه؟
2- تا اونجایی که من توی ذهنم هست، دو تا دلیل عمده هست که خیلی از مجادلات تئوریک رو به گند کشونده!
الف: موهوم و غیرواضح بودن الفاظ مورد بحث
ب: عدم فهم درست از پیش زمینهها و مبانی فکری یکدیگر.
3- نیازی نمیبینم بیشتر از این توضیح بدم چون فکر میکنم در عین اینکه خیلی بهشون توجهی نمیشه اما گزارههای واضحی هستن.
التماس دعا
مجمع و شهرداری به جنگ دانشجویان رفتند
___________________________________________________
سلام به دوستان عزیز
1-یکی از دوستان نامهای به چند تن از وبلاگنویسان نوشته و از آنها خواسته است که درباره استشهاد کلامی چند بگویند.
2-بعضی از فرمایشاتی که حضرات وبلاگنویس درباره استشهاد و جهاد و شهادت نوشتهاند چنان جالب است که لازم میبینم کلماتی چند در این باره بنویسم.
3-بنابر یک اصل انسانی، اگر کسی مورد حمله وحشیانه یک آدمیزاد عاقل بالغ قرار گرفت، حق دارد برای دفاع از خود هر کاری را انجام دهد، مگر آنکه کاری که انجام میدهد بیشتر از دفاع باشد.
4-در این چند خط سعی ندارم از منابع اسلامی یا دینی برای به کرسی نشاندن سخن خودم استفاده کنم چون بعضی از آنهایی که درباره استشهاد سخن گفتهاند اصولا یا هیچ اعتقادی به اسلام ندارند و یا اعتقادی به دین حداکثری ندارند.
5-وقتی خونخوارانی مثل دولت صهیونیستها بدون هیچ بهانهای به کشتار روزانه غیرنظامیان اشتغال دارند و بسیاری از اعلامیهها و بیانیهها و قوانین بینالمللی را زیر پا میگذارند، آیا در برابر این رژیم هم باید با آرامش ایستاد؟
6-بعضیها آنگونه با جزمیت و قطعیت طرف مقابل را به جزمگرایی میکنند که گویی اطمینان یافتن از یک حقیقت یا واقعیت، هدیهای است که تنها به وجود خودشان هدیه شده است.
7-استشهاد، یک تاکتیک انسانی است، برای مقابله به مثل در مقابل کسی که از انسانیت و اندیشه انسانی هیچ سهمی نبرده است.
جهاد و شهادت، گرچه الفاظی هستند که در دین اسلام برجسته شدهاند اما آیا برای یک انسان حتی غیرمسلمان، راهی جز عملیات استشهادی در برابر یک غول خودخواه و انسانیتبرانداز وجود دارد؟
آنها که میگویند جنگ جنگ میآورد و در عین حال آنچنان با زیرکی از رفتار و کردار پیامبر و امامعلیعلیهالسلام نمونه میآورد آیا دفاع از جان و مال و ناموس را واجب میداند و یا با کمال ترس جان و مال و عرضش را به دست بیگانه میسپرد تا نکند به دام خشونت بیفتد و یا نکند مرتکب گرهزدن اندیشه خود به اندیشه همکیشانش شود!
8-جالب است که بعضی از آنان که شب و روز کارشان این است که به دموکراسی و پلورالیسم و تولرانس افتخار کنند، آنچنان با نخوت و خودبینی سخن گفتهاند که گویی فقط هابرماس و کانت و اعقابشان حق اندیشیدن و تبلیغ اندیشهشان را دارند.
9-یک نکته را از اینها یاد گرفتهام و آن اینکه وقتی قصد مبارزه با حریف را داری، بدون آنکه استدلال کنی، دلسوزانه از اینکه بازیچه اهالی قدرت شده است برایش اشک بریز تا با جان و دل بفهمد که در چه گندابی است.
اشاره به اینکه بعضی از این پلورالیستهای معتقد به تولرانس و دلباخته مفاهمه و دیالوگ، به بهانه هراس از افتادن در مهلکه خشونت، آنچنان طرف مقابل را به آرامش و عدم تعصب راهنمایی میکنند که گویی خودشان به هیچ گزارهای اعتقاد جزمی و تعصب غیرقابل تغییر ندارند.
10-من همه واکنشهای اهالی وبلاگستان را به نامه محمدمسیح خواندم، اما در هیچکدامشان نشانی از مدارا و رواداری ندیدم، به علاوه نوشتههایی یافتم سرشار از برچسبهای جالب و بامزه به محمدمسیح و استشهادیون.
امید که هیچ تعصبی جز خردورزی و خوی انسانی نداشته باشیم.
یاعلی
قابل توجه نماینده های مجلس، سوال کردن حق مردم است
____________________________________________________
1
2- نمیدانم تا چه اندازه پیگیر اوضاع فلسطین هستید اما این روزها در فلسطین خبرهایی است که بوهای خوبی از آن به مشام نمیرسد...
3- از یک طرف نمایش سازشکاری جنبش فتح و از سویی دیگر حساسیت تصمیمگیری و واکنش سیاسی حماس، قضایای فلسطین را وارد روزهای سختی کزده است.
4- جنبش فتح که طی سالهای بیفروغ عمر خویش، سیاهترین روزها را از سر گذرانده و کارنامهاش علاوه بر سازشکاری و پاچهخواری در برابر سران گروه اشغالگر، در اوج فساد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بوده است، بعد از پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی و به تبع آن اداره دولت حکومت خودگردان از سوی جنبش حماس، در شرایطی قرار گرفته است که شانس نشاندادن بندگی خویش نسبت به منویات سران اشغالگر را کمرنگ میبیند.
5- جنبش مزدور و سازشکار و بیعرضه فتح و مخصوصا محمود عباس خائن و احمق که رییس تشکیلات خودگردان است، اینک در مرحلهای قرار دارد که نمیتواند سازشکاریهای خود را به نام مردم فلسطین جا بزند و به همین دلیل راهی جز ساز کردن مشکلات مدیریتی برای دولت حماس ندارد.
6- قضیه رفراندوم، بازی جدیدی است که جنبش فتح برای کند کردن حرکت دولت فلسطین به راه انداخته است و به راحتی میتوان به ارتباط این بازی با قضیه مشکلات مالی دولت فلسطین پی برد، چنانکه دولت قبلی نشکیلات خودگردان آنچنان در اموال مردم فلسطین فساد کرده بودند که دولت جدید فلسطین راهی جز درخواست کمک از دولتهای دیگر نداشت.
7- طرح جدید محمود عباس برای سازش، نتیجهای جز رسوایی بیشتر افکار سخیف این سازشکار حرفهای نخواهد داشت.
از اینکه حرفهایم را خواندید ممنونم...
خدانگهدار
++ هاست صلواتی برای سایتهای ضدصهیونیستی و مذهبی ++
++ عضو ارشد فتح، در مورد رسیدن به توافق با حماس و جهاد اسلامی خوشبین است
++ جنبش حماس: برگزاری همهپرسی جنایتی علیه ملت فلسطین است
++ تظاهرات هواداران سازمان فتح و برپایى رفراندوم
++ مصاحبه دکتر موسی ابو مرزوق نایب رئیس دفتر سیاسی حماس با ایرنا
++ اسیران جنبش حماس و جهاد اسلامی از "سند وفاق ملی " اسیران خارج شدند
++ فلسطینیها و رفراندوم پیشنهادى عباس
++ همه پرسی با هدف ممانعت از فعالیت حماس است
++ انجام همه پرسی بار دیگر حماس را روی کار میآورد
++ نخست وزیر اسبق لبنان: حماس در اقدامی شجاعانه از قدرت کناره گیری کند و به مقاومت بازگردد
++ سخنگوی "حماس" بیانیه منسوب به این جنبش درباره "الزرقاوی" را تکذیب کرد
++ حماس: با برگزاری همهپرسی مخالفیم؛ عباس: در صورتی که طرفین تا زمان برگزاری همه پرسی به توافق برسند، همهپرسی لغو میشود
++ حماس دستور عباس را برای برگزاری همهپرسی، رد کرد
++ افزایش اختلاف بین محمود عباس و حماس