درود بر شما که دلتان هماره با خداست...
آن روز که داشتم تلفنی با داداش گلم میلاد سخن میراندم، گفتمش که میخواهم درباره یتیمی جوانان این دیار سخن برانم در وبلاگ.
اندکی که نه! بسی تعجب کرد و مرا گفت که: چی داداش؟
خب معلومه دیگه اینقدر ننه و باباها رو مشغول روزمرهگی و مسایل تمامناشدنی اقتصادی کردهن، که آنها همراهی و دوستی با فرزندانشان را از یاد بردهن.
البته پیرامون این موضوع، سخن بسیار است، چون اصولا پدیدههای اجتماعی، چندینوجهی هستند و نمیتوان با تحلیل یک معلول، به همه موضوع نگاه کرد.
ریشههای یتیمی جوانان را باید در همه فضاهای فرهنگی و آموزشی نظاماسلامی جستجو کرد و به دنبال دلیلها و راهکارهای آن گشت که سعی میکنم تا اونجا که سرم میشه، دربارهش حرف بزنم.
شما هم کمک کنین.
یاعلی