داشتم بخشهایی از فیلمی را میدیدم که از تلویزیون پخش شده بود؛ فیلمهایی دربارهی تاریخ انقلاب و حوادث پس از آن.
از امروز بعد از ظهر این تصویر از ذهنم نمیرود که حضرت امام رحمةاللهعلیه در خلال خواندن پیامی که ادوارد شوارد نادزه از سوی گورباچف آورده بود، یک جمله گفت و رفت. مثل پیرمردها دست راستش را پشت کمرش گرفت و با آرامش تمام از اتاق رفت بیرون. و پیش از آن تنها یک جمله گفت: میخواستم فضای بزرگتری پیش روی گورباچف باز کنم.(نقل به مضمون)
همان وقت به یاد سوالی افتادم که معمولا سر کلاس داستان از استاد پرسیده میشد. سوال این بود: ما نمیتوانیم سبک جدیدی ایجاد کنیم؟ چه لزومی دارد بر اساس قواعد پیش نوشتهی کسان دیگر داستان بنویسیم؟
و جواب همیشه این بود که شمایی که نمیتوانید داستان کلاسیک بنویسید و داستان مدرن را نمیشناسید چگونه میتوانید سبک جدیدی ایجاد کنید؟
سوال اینجاست. چرا کسی از این رفتار امام این برداشت را نکرد که امام با دیپلماسی و رفتار دیپلماتیک و مسئولانه آشنا نیست؟ چرا کسی اعتراض نکرد که چرا امام غیرمسئولانه رفتار کرده است؟