سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یکی از رخدادهای جالب روزهای پیش از انتخابات، پدید آمدن انتقادها، اعتراض‏ها و سؤالات مبنایی در راه نظارت بر انتخابات و اجرای آن است؛ که مهم‏ترین و شاخص‏ترین وجه این انتقادها، نظارت استصوابی است. 

اثبات حقوقی بودن یا نبودن اقدام شورای نگهبان قانون اساسی در احراز صلاحیت نامزدهای نمایندگی مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری هدف این نوشته نیست؛ گرچه گویی شورای نگهبان قصد جدی در دفاع از نظر خود و تشریح اقدامات خود ندارد.

به هر حال صرف‏نظر از همه‏ی بحث‏های تئوریک، باید گفت برای نظام اسلامی بسیار زشت و غیرقابل پذیرش است که موضوعی که کاملا وجوه حقوقی دارد و همه‏ی ابعاد آن هم روشن است، به راحتی می‏تواند بهانه‏ی فشار گروه‏های سیاسی شود؛ و البته نباید فراموش کرد که عمق این ناپایداری به حدی است که در انتخابات ریاست جمهوری پیشین، دو نفر از نامزدهای رد صلاحیت شده با پیشنهاد رهبر انقلاب‏(یا شاید نظر ایشان و یا شاید حکم حکومتی) پای به مبارزات انتخاباتی گذاشتند.

شاید نتوان به راحتی برای این معضل جدی و در عین حال خنده‏دار راه‏حلی پیدا کرد؛‏ اما مطمئنا سکوت شورای نگهبان و نهادهای رسمی جمهوری اسلامی هیچ چیز را درست نمی‏کند؛ بلکه در عین سخت‏تر شدن کار شورای نگهبان، ممکن است سبب نارضایتی مردم هم بشود. واقع‏بینانه اگر نگاه کنیم، گرچه شاید خیلی وقت‏ها به هیچ گرفتن شبهه‏ها بهترین راه فرار باشد، اما این راهکار نمی‏تواند راه‏حلی درازمدت باشد.

البته با گشتی اندک در منابع خبری می‏توانیم دفاع‏های پراکنده‏ای از شیوه‏ی شورای نگهبان یافت؛ البته از سوی مراجع رسمی. آن‏چه جالب است این‏که روزنامه‏ها و نشریات و شخصیت‏های مدافع نظر شورای نگهبان، فعالیت و تلاشی غیرقابل مقایسه با شورای نگهبان در دفاع از روش این نهاد داشته‏اند در حالی که خود شورای نگهبان گویی هیچ‏گاه انگیزه‏ای جدی برای توجیه رفتار خود برای افکار عمومی نداشته است.

سادگی است اگر ادعاهای مخالفان شورای نگهبان را بی‏ارزش بدانیم؛ دست کم از جنبه‏ی اجتماعی. مخالفان نظارت استصوابی -درست یا غلط- حمایت بخش‏هایی از جامعه را پشت سر خود دارند. بخشی از جامعه که آن‏قدرها اندک نیستند. -برای درک بهتر موضوع می‏توانید تعداد رأی‏ها دکتر معین در انتخابات ریاست جمهوری پیشین را ببینید!-

به هر حال یقینا ما شاهد کم‏کاری یا دست‏کم بی‏انگیزگی شورای نگهبان بوده و هستیم؛ شورای نگهبانی که باید این توان را داشته باشد روش‏های خود در نظارت بر انتخابات را برای مردم جامعه بیان و تشریح و حتا درونی‏سازی کند. مشخص نیست دلیل این همه سکوت شورای نگهبان چیست؛ بدتر از سکوت آن‏که بعضی اوقات منتقدان یا سؤال کنند‏گان با پاسخ‏های از سر بی‏حوصلگی و یا حتا تند این شورا شده‏اند.

این انتظار از شورای نگهبان وجود دارد که صرف‏نظر از هر مخالفت و انتقادی، برای تبیین و تشریح سیر نظارت بر انتخابات برای افکار عمومی تلاش کند؛ بعید است نهادهای فرهنگی و از جمله صداوسیمای جمهوری اسلامی در این کار شورای نگهبان را یاری نکنند؛ گرچه شاید بتوان صداوسیما را هم مستقل از شورای نگهبان مورد انتقاد قرار داد.

امیدواریم در انتخابات پیش رو، شاهد شفافیت، پاسخ‏گویی و حوصله‏ی فراوان دستگاه‏های اجرایی و نظارتی انتخابات باشیم. 


نوشته شده در  دوشنبه 86/10/17ساعت  2:16 صبح  توسط  
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بازار مؤمن است یا مستکبر؟
دِ زود باش
بهانه‏ای به نام «دعوت»
[عناوین آرشیوشده]