نزدیک به شش ماه پیش از ابوذر پرسیدم چرا از دولت انتقاد نمیکنی. با اطمینان و همچنین آرامش فراوان گفت که آقا گفته از دولت انتقاد نکنید. کلی برایش روضه خواندم که اولا آقا کی و کجا اینچنین حرفی زدهاند؟ به فرض هم که زده باشند، شاید منظور ایشان تخریب و این چیزها بوده است.
بعد از چند وقت دوباره همان سوال را پرسیدم. یک بار هم یکی از متنهای سخنرانی آیتالله خامنهای را برایم فرستاد که به زعم خویش، حکم آقا را از آن برداشت کرده بود. من که هر چه خواندم به چیزی نرسیدم.
گفتم مگر میشود اصلا آیتالله خامنهای بگوید از دولت انتقاد نکنید. مگر دولت و دولتمردان معصوماند که نشود از ایشان انتقاد کرد؟ گفتم مگر وجوب نصیحت ائمه مسلمین در احادیث نیامده است. گفتم مگر خود آقا حتا درباره خودشان بارها دعوت به نقد نکردهاند.
اما مرغ یک پا داشت.
شاید دفعه بعد بود که باز پرسیدم؛ یا شاید بحث به شیوهای دیگر شروع شده بود که جناب ایشان گفتند بعضیها انتقاد که میکنند، تخریب میکنند، ادب نقد را رعایت نمیکنند. و از این حرفها.
به ابوذر گفتم مگر آیتالله مصباح جزء جدیترین منتقدان دولت آقای خاتمی یا آقای هاشمی نبودند؟ مگر آن زمان تعبیر دولت جمهوری اسلامی بر دولتهای توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی صدق نمیکرد؟ مگر آن زمان انتقاد تند نسبت به دولت موجب تضعیف اقتدار دولت و دولتمردان نمیشد؟
اما جواب ابوذر خیلی جالب بود. میگفت اتفاقا به نقطه خوبی اشاره میکنی. میگفت آقا از این دولت حمایت کرده است. میگفت حمایتی که آقا از این دولت کردهاند، نسبت به هیچ دولتی سابقه نداشته است. و حرفهایی از این دست...
دوستان، طرفداران و حامیان دولت، متاسفانه در طرفداری دولت زیادهروی کردهاند. آنهم از نوع شدیدش. و حتا یک بار ندایی از دولتمردان عزیز نیاید که اینقدر از رهبر مایه نگذارید؛ آنهم برای اشتباهات و کجرویهای غیرقابل استتار.