سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوره که رفت،‏ آن‏هم به لطف حوزه هنری و سازمان تبلیغات،‏ ماندم که چه نشریه دیگری ارزش خواندن دارد.

کم‏کم خردنامه هم‏شهری را چند باری گرفتم و دیدم که ارزش خواندن دارد. نشریه‏ای فکری و فرهنگی که علاوه بر رعایت لوازم حرفه‏ای‏گری، بی‏طرفی و مستند بودن، گرافیک خوبی هم دارد.

هم‏شهری ماه را هم که خیلی وقت بود می‏گرفتم. نشریه‏ای گویی برای گزارش ماهانه رخ‏دادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ادبی. حرفه‏ای و زیبا. بی‏طرفی قابل توجهی در این نشریه قابل درک است.

نزدیک به چهار ماه است که روزنامه نمی‏گیرم. نمی‏خوانم و نمی‏خواهم. پیش از آن دست کم هر دو سه روز یک بار یک یا دو روزنامه می‏گرفتم. و می‏خواندم.
ترک کردم. برای این‏که به ترکم پایبند باشم، اوایل به خودم اجازه می‏دادم روزنامه تماشا کنم. اما کم‏کم همان را هم کنار گذاشتم.

روزنامه شرق از آن نشریاتی بود که همیشه می‏خواندم. توقیف که شد، شرایط بدی ایجاد شد. فکر نمی‏کردم بتوانم روزنامه‏خوانی را کنار بگذارم اما شد.

هفته‏نامه شهروند را هم می‏گیرم، می‏خوانم. حامد می‏گوید می‏خوری. شاید. نمی‏دانم. به نظرم پی‏گیری فکر دیگران و شنیدن حرف‏های دیگران، لذتی دارد وصف ناکردنی. با همین حس بود که به مدت بیش از یک سال در جلسات هفتگی جبهه مشارکت قم شرکت می‏کردم. تجربه‏های جالبی بود که دست‏نیافتنی‏اند.

اضافه عرضی نیست!


نوشته شده در  شنبه 86/6/17ساعت  1:21 عصر  توسط  
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بازار مؤمن است یا مستکبر؟
دِ زود باش
بهانه‏ای به نام «دعوت»
[عناوین آرشیوشده]