سفارش تبلیغ
صبا ویژن

معمولا تشت‏های رسوایی، از پشت‏بام به زمین می‏افتند.
معمولا این تشت، بعضی‏ها را رسوا می‏کند؛ یا یک مفهوم را رسوا و همه‏فهم می‏کند.

من عاشق شده‏ام.
جمله پیشین، از یک لحاظ همان تشت رسوایی است و از دیدگاهی دیگر،‏ افتادن تشت رسوایی...

این تشت را خودم به زیر افکندم تا فردا نخواهم رسوایی را جمع کنم.
التبه این رسوایی بار منفی ندارد.

من عاشق شده‏ام، آن‏هم از نوع خفن!
البته این نکته هم مهم است که همه آن‏ها که به قول حاج آقای پناهیان قاشق می‏شوند، خود را عاشق‏ترین می‏پندارند.

در هر صورت...
آی مردم! من عاشق شده‏ام.
این هم سه بار.
سه بار گفتم که اگر حواس‏تان جمع نبود، حواس‏تان جمع شود.

این را هم بگویم که عاشق شدن سخت است. عاشق بودن هم سخت است.
یک نکته مهم! معنای اولی و اصلی عشق در ادبیات فارسی، عشق میان یک مرد و زن است که منجر به ازدواج می‏شود.


نوشته شده در  سه شنبه 86/1/28ساعت  6:34 عصر  توسط  
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بازار مؤمن است یا مستکبر؟
دِ زود باش
بهانه‏ای به نام «دعوت»
[عناوین آرشیوشده]