سلام به همهگی
در ابتدا یادآوری این نکته را لازم میدانم که بنده به نقش بسیار فعال و تعیینکنندهای که جناب آقای هاشمی در انقلاب داشتهاند آگاهم و همینطور به بزرگمنشی جناب آقای خاتمی.
بزرگی و بزرگواری آقایان به هیچوجه نمیتواند آنها را از قرار گرفتن در گردونه نقد در امان بدارد چون اینان خدمتگزاران ملتند و باید آنگونه رفتار کنند که بتوانند پاسخگوی ملت باشند.
البته این دو برادر بزرگوار در این 16 سال آنچه را به سود ملت دانستهاند، جامه عمل پوشاندهاند، اما ما نیز به خود جرات داده و سیاستهای مشکلآفرین و مخربشان را بازمیگوییم تا همهگان ببینند که مردم با کسی پیمان وفاداری ابدی نبستهاند.
و اما...
سیاستهای اقتسادی که از سال 68 در دولت آقایان هاشمی و خاتمی اجرا شده است، همهگی از کله افرادی بیرون آمده است که کارگزاران نام گرفته اند.
اینان بر همه وزارتخانهها و مراکز اقتسادی سایه انداخته و همه آنچه بانک جهانی و سندوق بینالمللی پول پیشنهاد میکردند را مو به مو عمل مینمودند.
سیاستهای توسعهای جناب آقای هاشمی برگرفته از تفکرات یک اقتساددان امریکایی است که راه رسیدن به توسعه پایدار را از بیعدالتی یا حداقل بیتوجهی به عدالت گذرانده است.
به دیگر سخن، توجیه ایشان این است که برای رسیدن به سرعت سریع ماشین توسعه، چند سالی باید فقرا و بیچارهگان را از سوار شدن بر این ماشین منع کنیم تا اینان موجب کمشدن سرعت ماشین توسعه نشوند.
میگویند در راه توسعه پایدار اگر پولی به دست سرمایهدارها و بیغمها برسد، آن را پسانداز میکنند و به سیستم بانکی کمک میکنند تا بانک هم به توسعه پایدار کمک برساند و اگر به بدبختها و پولندیدهها پولی برسد، آنها پول را خرج زندهگی روزمرهشان کرده و خودشان را سیر میکنند و خبری از پسانداز در زندهگیشان نیست.
اجرای این سیاستها در دوره سازندهگی و همچنان در دولت اسلاهات، بلایایی از قبیل مصرفگرایی مردم، تجملگرایی مسئولان و بالتبع مردم،دور شدن مسئولان از تودهها، فرهنگ اسراف و دور شدن از عدالت و ارزشگرایی دینی و هزاران چرت و پرت دیگر بلای جان مردم شدند.
جالبی داستان اینجاست که آن بزرگمردی که در سیاستهای اقتسادیاش بیتوجهی روشن و تابلو نسبت به عدالت و ارزشهای دینی دیدهمیشود، ساعتها از وقت ختبههای نماز جمعه را به تشریح عقایدش پیرامون عدالتاجتماعی پرداخته است.
ایشان که زمان ریاستجمهوری، امام جمعه موقت تهران نیز بودهاند، آنچنان دم از عدالت اجتماعی میزدند که انگار نه انگار هیچ واکنشی در برابر رواج سیاستهای اختاپوسی بانک جهانی در مملکت اسلامی نداشتهاند.
خب
تا اینجا به اجمال درباره اقتساد هاشمی سخن راندیم.
سیاستهای اقتسادی دولت خاتمی نیز همان بود که بود، چون همانان که در دولت هاشمی رخنه کرده بودند با خاتمی نیز زدوبند کرده و او را نیز در دستان خویش گرفتند.
یکی از نمونههای چیرهگی کارگزاران بر اقتساد ایران، رییس مرحوم بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران بود که نزدیک بیست سال قلب اقتساد ایران را در کالبد اقتساد لیبرالیستی اداره میکرد.
بسه دیگه
اگه این مختون رو زیادی به کار گرفتم شرمندهم.
التماس دعا
خداینگهدارتان باد.
یا علی