دو شب پیش رفته بودیم همایش اختتامیه جشنواره وبلاگنویسی پیامبر اعظم.
ساعت 4 تا 5 عصر کلاس داشتم. قرار شده بود ساعت 6 دوستان را ببینم و با هم بریم. یه خورده دیر شد. وقتی رسیدم منتظرم بودن. یه ماشین گرفتیم و راه افتادیم.
وقتی رسیدیم چند دقیقهای از شروع همایش گذشته بود. آقای آلحبیب هم از کرج اومده بودن و منتظر رسیدن ما. [ ... ] با اون آقایی که مثلا کارت دعوتها رو میگرفت صحبت کرد و مثلا چند تا پاکت داد که مخصوص داوران! بود. البته زیاد سخت نگیرید. رفتیم داخل، پذیرایی و هدیه و اینا. بعدش هم رفتیم داخل سالن. فکر کنم دبیر همایش در حال صحبت بودن. ما یه جا نشستیم. آقای احسانبخش رفت جلو و پیش حاجآقای نجمی نشست.
ما هم بر حسب اتفاق! رفتیم جلو نشستیم. یه خورده که گذشت، احتمالا داشت یه نماهنگ پخش میشد. مظاهر گفت بریم نماز بخونیم. من که هنوز خستگیم در نرفته بود. حامد هم. نماهنگ که تموم شد، آقای مجری گفت که قراره یه آقای به نام علی فلیپ لنسر که چند سالیه مسلمون شدهن و الان توی ایران مشغول تحصیل در رشته الاهیات هستن، چند دقیقه صحبت میکنن. حامد گفت بریم نماز رو بخونیم و بیایم تا حداقل به مراسم اهدای جوایز برسیم.
نمازخونه که درش تعطیل بود. مسئولش رفته بود. البته حق هم داشت چون ما نمازمون دیر شده بود. وضو گرفته بودیم و روی کف سیمانی کنار باغچه کاپشنمون رو پهن کردیم و ...
برگشتیم به سالن.
صحبتهای جالب آقای لنسر همه رو قلقلک میداد. چون حرفهایی که میزد، یه بخشیش در عینحال واقعیتهای تلخ اجتماعی بودن که همه از صبح تا شب میدیدیم و میبینیم اما برامون عادی شده. کلی هم درباره تاثیرگذاری انقلاب اسلامی توی قلب اروپا و همه ملتهای دنیا حرف زد و این رو یادم هست که گفتن سالهای اولی که توی ایران انقلاب شده بود، توی کشورشون فقط دو سه تا کتاب درباره انقلاب اسلامی پیدا میشد، اما الان بازار پره از کتابهای با این موضوع.
البته نمیدونم ربط صحبتهای ایشون با همایش و موضوع همایش چی بود. البته میفهمم که یه جورایی میشه یه ربط هایی قایل شد اما...
آقای مداح هم که چند دقیقهای در مدح ائمه و امام باقرعلیهمالسلام که شب ولادتشون بود خوندن و ...
بعدش هم نوبت به اهدای جوایز رسید.
یه چند نفر از مسئولین و بزرگان مجلس به دعوت آقای مجری رفتن بالا. از بینشون من فقط جناب دکتر بوترابی و حاجآقای نجمی رو میشناختم.
جوایز به خوبی و خوشی اهدا شد و همین.
یه موضوعی که به جلسه یه فضای دیگهای داد، تعداد زیاد صلواتها بود. اللهمصلعلیمحمد و آل محمد و عجلفرجهم.
آدرس وبلاگهای برگزیده رو همونجا یادداشت نکردم. گرچه اگر هم میخواستم یادداشت کنم نمیتونستم. اما امروز توی خبرگزاری ایکنا لینک نفر اول این همایش رو پیدا کردم. وبلاگ رسول رحمت با قلم سیدجعفر فاطمی نوشآبادی.
چند کلمهای هم درباره وبلاگ برگزیده این جشنواره. جشنوارهای که نزدیک به 1000 وبلاگ در آن شرکت داده شده بود.
این نکته را باید توجه کرد که با تحلیل وبلاگ برگزیده جشنواره میتوان به سطح داوری این جشنواره پی برد.
1- کوتاهنویسی: با اندک نگاهی به این وبلاگ میتوان دید که همه یادداشتها به قدری طولانی هستند که ... .
2- کپیکاری: نویسنده وبلاگ، این وبلاگ را به جایی برای جمعآوری اطلاعاتی درباره پیامبر اعظمصلیاللهعلیهوآله تبدیل کرده است. تعداد یادداشتهایی که خود نویسنده وبلاگ نوشته و آنها را از جایی کپی نکرده است، مطمئنا به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد.
3- ارتباط: یادداشتهای این وبلاگ، هیچ ارتباطی با مخاطب برقرار نمیکنند و معمولا مقالاتی هستند که از جای جای اینترنت کپی شده است. اکثرا هم منبع آنها ذکر شده است.
4- بازدید: براساس شمارشگر وبگذر که در این وبلاگ قرار دارد، از دوم مرداد سال جاری تاکنون 660 نفر از این وبلاگ دیدن کردهاند. جمع بازدید این وبلاگ در آذر ماه، 15 بوده است. در دیماه نیز 22.
5- نظرات: تعداد کامنتها معمولا صفر است و در بهترین حالت به 3 نظر رسیده است.
6- پیوستگی: یادداشتها هیچ پیوستگیای ندارند و جالب است بدانید که از اول مهر تا اول دی هیچ یادداشتی در این وبلاگ قرار نگرفته است! آرشیو را ببینید.
7- لینکها: وبلاگنویسها به همدیگر لینک میدهند، اما این وبلاگ فقط به وبلاگهای خودشان و همسرشان لینک دادهاند و بس. ستون سمت راست این وبلاگ به معرفی و لینککردن کتابهای موجود در کتابخانه پایگاه پیامبر اعظم و همچنین پایگاههای ویژه حضرتبقیةاللهصلواتالله علیه اختصاص یافته است. براساس اطلاعات پایگاه talkdigger مجموع وبلاگهایی که به این وبلاگ لینک دادهاند، 8 تاست.
البته یه اشکلات دیگهای هم داشت که ...
نتیجه اخلاقی: حضرات داوران، وبلاگ رو با یه چیز دیگه عوض گرفته بودن!