محرم است، ماه اندوه و غم...
ماه اندوه و غم. همین؟!
ماه بیشتر هیئترفتن، بیشتر به فکر مظلومیت ائمه بودن. همین!
هدف امامحسینعلیهالسلام لابد همین بوده است...
اما این یادداشت را برای زدن این حرفها شروع نکردم، شاید اینها را گفتم که بگویم حواسم هست که محرم آمده است ...
روزهای ریاستجمهوری آقای خاتمی میدیدیم که آیتاللهخامنهای با تمام وجود از رییسجمهور محبوب حمایت میکنند.
از طرفی امثال آیتاللهمصباح که یقین داشتیم در ولایتمداری کمنظیرند، بدون هیچ محافظهکاری از دولت جناب آقای خاتمی و ... انتقاد میکردند.
هضم این گزارهها خیلی سخت بود...
گرچه جوابهایی برای این اشکالها، از میان مطالعاتم بیرون کشیده بودم اما آنچنان نبود که راضیام کند.
یکبار با یک واسطه از آیتاللهمصباح پرسیدم: با وجود حمایتهای بیدریغ آیتاللهخامنهای از آقای خاتمی و دولتش، انتقادهای بیپرده شما از دولت و بقیه وابستگانش چه دلیلی دارد؟
ایشان در پاسخ یک جمله کوتاه گفته بودند که: هر کسی وظیفهای دارد.
و توضیح داده بودند که وظیفه رهبر جمهوری اسلامی این است که تا جایی که ممکن است از رؤسای قوا حمایت کند و وظیفه ما هم این است که هر اشکالی میبینیم با هدف اصلاح امور آن را گوشزد کنیم.(خلاصه و نقل به مضمون)
گرچه جای مطرح کردن بحثهای جالبی در اینجا هست اما از همه آنها میگذرم و ...
باید گفت حالا که نوبت به حضرات اصولگرا رسیده است، همه چیز برعکس شده است؛ حضرات دولتی، حمایت آیتاللهخامنهای از دولت را نشانه عدم جواز انتقاد میدانند و کوچکترین انتقادی را برنمیتابند که فکر میکنم عدم نقدپذیری دولت داعیهدار عدالت و این حرفها بعد از دو سال قابل پوشاندن نیست به اضافه خیلی چیزهای دیگر که نیازی به گفتنش نمیبینم.
بگذریم.
شاید محرم ماه یادگرفتن رشادت و شجاعت در بیان حق است...
شاید محرم ماه یاد گرفتن امر به معروف و نهی از منکر واقعی است.
کسی میگفت: صبر و سکوت کیمیای زمان ماست. راست میگفت، اما نگفت صبر و سکوت تا چه حد و در مقابل چه کسانی و تا کی و ...
نمیدانم...