سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به تو که نمیشه سلام کرد؛ فقط ...

مهم نیست. میخام بگم خوش به حالت...
خوش به حالت که دیدن گدای جدید خیابون صفاییه که روی ویلچر هم نشسته اذیتت نمی‏کنه. اصلا تو مگه توی خیابون هم میای؟
 نمیدونم، خوش به حالت. خوش به حالت که خیلی چیزا اذیتت نمی‏کنه، خیلی چیزا ناراحتت نمی‏کنه.
اصلا تا حالا شده حال و روز یه نفر اون‏قدر از زندگی سیرت کنه که چند روز ...
اصلا تو که مجبور نیستی با این زندگی بسازی...
تو خودت...

خودت می‏دونی که اهل گلایه کردن نیستم، اما خیلی سخته...
تو راحت به کارات می‏رسی و از هیچ کاری هم عقب نمی‏مونی و هیشکی هم سرت نق نمی‏زنه که فلان پروژه رو ...
خوش به حالت که هیچ کسی رو تحویل نمی‏گیری...
خوش به حالت که اگه کسی هم بخاد تحویلت بگیره، هیچ تضمینی نیست که حداقل ظاهرا هم که شده یه خورده تحویلش بگیری...

البته این رو هم بگم که من به تو حسودیم نمیشه، خودت هم می‏دونی...
اما این دلیل نمیشه که نگم خوش به حالت.

دیگه بحث داره خیلی تخصصی میشه...
یاعلی


نوشته شده در  چهارشنبه 85/10/13ساعت  8:27 عصر  توسط  
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بازار مؤمن است یا مستکبر؟
دِ زود باش
بهانه‏ای به نام «دعوت»
[عناوین آرشیوشده]