تصور کن. در یک ساعت اتفاقی میافتد که زندگیات را به سویی دیگر میکشد. حتا شاید کمتر از یک لحظه.
بعضی وقتها این لحظههای تغییر، طولانی میشود. و تحمل این لحظهها، خیلی سختتر است. البته اگر بدانی که این روزهایی که داری میگذرانی، روزهای تغییر است.
چه هولناک میشود وقتی ممکن است یک لحظه بعد، ضعیف باشی. یا حتا اگر قرار باشد همه چیز همانگونه شود که میخواهی.
مشکل ما این است که نمیتوانیم همه چیز را از بالا نگاه کنیم. با توکل خیلی چیزها را میشود تحمل کرد. خیلی از نقاط عطف بیرحم را میتوان دور زد. اما ...
بعضی وقتها میدانی قرار است بالهایت شکسته شوند. میبینی که خون از پر و بالت میریزد و تو همچنان نمیخواهی دست از پرواز برداری. آنها که گفته بودند پرواز را به تو میآموزند، صیاد شدهاند.
نقطه عطف. طولانی.
نقطه عطفی به طول چهار سال. چهار سال. ببخشید اگر توهین است اما... . میفهمی چهار سال یعنی چه؟
بالهایم را نمیخواهم. جانم را نیز. اما پرواز، همه وجود من است. دست نمیکشم. نمیتوانم دست بکشم. فرقی هم نمیکند چه کسی نقش صیاد را بازی میکند.
بگذریم...
نمیگذارم از یادم برود که نقطه عطف هم جزیی از زندگی است. حتا اگر طولانی شود و دردناک. حتا اگر ... .
میبینی؟ تنها به خاطر نیازم به یاد تو افتادهام. مران مرا. دستکم به شرافت مولود امشبِ خانهات. گرچه دستگیری تو، تنها رسیدن من به خواستههایم نیست. بگویم یا نگویم حق همین است. الامر کله الیک.
پدرم! روزت مبارک. دلم برایت تنگ شده است. خیلی وقت است. میدانم که فکر میکنی بیمعرفتم. حق داری. تو اشکهای مرا ندیدهای. شاید تقصیر از من بوده که اشکهایم را نشان ندادهام. اما هر چه هست، با همه وجود میخواهمت.
صداوسیما. مهمترین و اصلیترین بلندگوی فرهنگی، سیاسی و تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران. دارای نقاط قوت و ضعف. با فاصلهای بسیار دور از آرمانهای حداقلی انقلاب و نظام اسلامی.
نمیخواهم شماره بزنم و انتقاداتم از صداوسیما را ردیف کنم. همه انتقادات امثال من به صداوسیما را آقای ضرغامی و همه بالانشینان آن سازمان از بر هستند. هزار بار هم شنیدهاند. حتی آن سخنان امام که صداوسیما را دانشگاه عمومی دانستهاند هم شنیدهاند.
جلسهای با حضور تعداد زیادی از دانشجویان برگزار شده بود که عزتالله ضرغامی انتقادهای دانشجویان را شنید و در پایان با اطمینان خاطری فراوان خاطرنشان کرد که دانشجویان نباید زیاد حرص بخورند و از این حرفها. متاسفانه یا خوشبختانه مسئولان سازمان صداوسیما مسلمان هستند. شیعه هم هستند. همه هم سید روحالله خمینی را به عنوان امام انقلاب میشناسند. حال به نظر ما رفتار صداوسیما در فرهنگ انقلاب اسلامی جایی ندارد اما در دیدگاه آقای ضرغامی و زیردستانشان صداوسیما پیرو امام است.
لابد یا ما اشتباه میکنیم یا آقایان. واضح است. جوش زدن هم ندارد.
به نظر من، صداوسیمای فعلی را باید شناسنامه واضح و روشن رؤسای پیشین و امروز آن دانست. پس ویژگیهای شخصیتی عزتالله ضرغامی اینگونه است.
1- در کل صداوسیما فقط سه بخش خبری شفاف، روشن و به دور از دورویی و چاپلوسی و در عین حال حرفهای و مردمپسند وجود دارد. لابد رؤسا و برنامهریزان سازمان صلاح نمیدانند مردم بدانند.
2- صداوسیما فقط در زمان انتخابات لازم میبیند که بیطرف باشد و نماینده یک جناح سیاسی نباشد. فقط روزهای دهه فجر دوست دارد حرف از امام و انقلاب و آرمانهای آن بزند. فقط روز ولادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها، زنان ارزشمند و محترم و عزیز و بزرگوار هستند و در روزها و ماههای دیگر، شخصیتی ضعیف و بیچاره در حد پرستوی فیلم چارخونه دارند. دین و ارزشها و اعتقادات آقای صداوسیما آنقدر کلیشهای و غیرهنری است که فقط روزهای ولادت و شهادت و روزهای ماه مبارک رمضان میشود از آن حرف زد.
3- صداوسیما یک نهاد بیرقیب در ایران است. متعلق به نظام است. باید منتقد جدی قوای سهگانه و بقیه نهادها و سازمانها باشد تا آنها از خطوط قرمز جمهوری اسلامی عدول نکنند. اما امروز خود صداوسیماست که بزرگترین انحراف از مسیر انقلاب را تجربه میکند.
تصور کنید. شیوه سخن گفتن فرزاد حسنی (صاحبنظر در همه مسایل به خصوص عرفان و اخلاق) با سردار رادان به گونهای بوده است که مسئولان برنامه آقای حسنی را توبیخ میکنند. در مقابل دو سه شب پیش در برنامهای با حضور مسعود دهنمکی (بزرگترین سینماگر و کارگردان معاصر سینمای جهان) شاهد گفتگویی یکسویه در حد رپرتاژ اگهی بودیم. مسعود دهنمکی به ایراد سخن درباره اخلاق سیاستورزی و مقولاتی از این دست پرداخت و آقای مجری هم ظاهرا از یادآوری رفتار آقای کارگردان در دهه هفتاد منع شده بود.
4- ما عوامزدگی را مثل روز روشن در چهره صداوسیما میبینیم. اگر آقای ضرغامی و دوستان مهمشان نمیبینند مشخص است که آقای ضرغامی و دوستان مهمشان از نظر ما، آدمهای عوامزدهای هستند. ما تاسیس شبکه رادیویی گفتگو را یک عوامفریبی میدانیم. تاسیس شبکه قرآن را هم عوامفریبی میدانیم. چرا که گفتگو و قرآن باید در متن برنامههای صداوسیما باشند که نیستند. آقایان برای نشنیدن انتقادها، شبکههایی مستقل راه انداختهاند تا خدای نکرده یک وقت منتقدین به فکر این نیفتند که از صداوسیما قرآنی شدن و دوطرفه شدن همه برنامهها را بخواهند.
5- آقای صداوسیما! من از دین و فرهنگ و انسانیت و اخلاق و امام و مردمی که تو در ذهن داری بدم میآید. جز بخشهای خبری بیست و سی و گفتگوی ویژه خبری بیست و دو و سی شبکه دو و استثنائات بسیار اندکی مانند سریالهای مدار صفر درجه و 40 سرباز، تو را نگاه هم نمیکنم. اساسا امیدی هم به اصلاح تو ندارم.
آقای صداوسیما! به این مردم رحم کنید. این همه مردم را ... فرض نکنید. این همه دستکمشان نگیرید. این مردم همانهایی هستند که به گفته امام ولینعمتان شما هستند. مگر امام نگفت «تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقلدهنده اسلام ناب محمدیصلیاللهعلیهوآلهوسلم، اسلام ائمه هدی علیهمالسلام، اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانهخوردگان تاریخ تلخ و شرمآور محرومیتها باشد.» پیام امام به هنرمندان
میدانم. این جملههای امام را هم زیاد به شما نشان دادهاند. خیلی هم کلیشهای و تکراری شده است.