درب کنسرو بازکن برقی

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
راستي يادم رفت آقاي شريفي يك شاهكار ادبي ديگر هم داشت و آنهم اينكه از ميان تقريبا 500 نفر آدم قرار بود كه قرعه كشي كنند و يك نفر را به كربلا بفرستند. خوب طبيعي است كه 499 نفر نمي توانند عازم كربلا بشوند و اين دقيقا يك حساب رياضي ساده است. اما ايشان فرياد ميزدند كه چه بدبختند آنهايي كه مسافر كربلا نميشوند!!

سلام...

مي بينم كه حسابي داغ كردي و به همه هم جواب مي دي...

اصل نقد كردن كار خوبيه. ولي پيشنهاد مي كنم دايره نقدتان را بازتر كنيد و زياد هم به ماجراي شرهاني گير ندين! به نظر من تفكر آدمها بيشتر محتاج نقد ما هست. آدمهايي كه خود را تنها وارثان شهدا مي دانند و بقيه را از فهم و درك پيام شهدا ناتوان... آدمهايي كه به زائران سرزمينهاي مقدس جنوب مي گويند: (چه بدبختند آنهايي كه مي آيند و هيچي گيرشان نمي آيد!!! چه بدبختند آنهايي كه گريه نميكنند!!! چه بدبختند آنهايي كه قلبشان سنگ شده و از اين قبيل جملات...)به اينها بپردازيد و دست از سر شرهاني برداريد....

سلام!

نمي شه خب!بعضي وقتا لازمه كه آدم به انتقادها جواب بده!

پي نوشت:ايني كه گفتم اصلا منظورم به انتقاد شما نبود ها!از پست شما يادم به اين موضوع افتاد.گفتم كه اگر اينطوري فكر كرديد سو تفاهم نشه!

يا حق

پاسخ

وعليکم‌السلام. حق مي‌دم به‌تون. آقا به خدا ما هم کلي گفتيم؛ منظورم اين بود که اساسا نيازي به جواب دادن نيست؛ مخصوصا شما که اون‌جا هم نبوديد خب خودتون گفتيد!

سلامم را تو پاسخ گوي...

كُنه سخنت را دانستم، ولي چون نمايش را نديدم شايسته‏ي چوب نقد نواختن نيستم. (از عدالت نبُوَد حكم نمودن به گمان!)

ولي منظورت را از عبارت «قهرمان جلب‏توجه» به خوبي درك نكردم. بار معنايي سخنت منفي بود يا مثبت؟! آيا اگر هدف كسي جلب توجه نباشد ولي كارش مورد توجه قرار گيرد و توجه همگان به سويش جلب شود، شايسته‏ي نكوهش است؟! در باب هدف اشخاص هم نمي‏توان بي‏گدار توسن راند. هر چه باشد مصرعي كه بالا گفتم شامل شما هم مي‏شود!

موفق و مؤيد باشي عزيز.

دَمت گرم و سرت خوش باد...

پاسخ

وعليکم‌السلام. بار معنايي حرفم کاملا منفي بود؛ البته متاسفانه و هزار متاسفانه نتوانستم ان‌گونه که لازم بود حرفم را بزنم. استاد ده‌نمکي استاد جلب توجه هستند و در اين هم هيچ شکي نيست. شواهد براي اثبات اين ادعا فراوان است. پيشينه‌‌ي روزنامه‌نگاري استاد ده‌نمکي به نظر من کافي است. اين آقا همان کسي است که به فيلم سينمايي آژانس شيشه‌اي،‌ لقب آژانس گيشه‌اي را داده‌ بود، و خودش يک دهه بعد فيلمي ساخت که براي به دست اوردن گيشه از انجام هيچ کاري دريغ نکرد. از داد و فرياد در جشنواره فيلم فجر تا پافشاري بر واقعي بودن سوژه‌ي اخراجي‌ها و مزخرف‌تر از همه، به کارگيري بازي‌گرهايي که تنها وجه حضورشان در اين فيلم، مشهور بودن‌شان بود. از اين که بر خودتان واجب مي‌دانيد بنده را اصلاح و ارشاد کنيد ممنونم. موفق و مويد باشي.

سلام

به اين مفتضحي هم نيست دفاع بعضي دوستان

( با توجه به كامنت ها گفتم نه نوشته )

اما كاش اين حرف ها رو به همون بازيگر گفته بوديد قبل از اينكه به ما بگيد

كلا خوب بود

همين!

پاسخ

وعليکم‌السلام. اولا اين رو قبول ندارم که اول بايد به همون آقا سيرکي مي‌گفتم؛ استدلالم رو هم اول متن نوشتم؛ هر کسي مي‌تونست بره اردو؛ هر کسي هم مي‌رفت اردو، اون چيزا رو مي‌ديد؛ پس گفتنش هيچ اشکالي نداره. من دو سه دفعه به آقاي سيدجواد درباره‌ي دو سه چيز انتقاد کردم اما به خدا رفتار ايشون يه جوري بود که آدم احساس گاو بودن پيدا مي‌کرد. به خدا غلو نمي‌کنم. انتظار داشتيد مي‌تونستم چي بگم؟ همين.

سلام:

پس

دشمني عالمانه مي نماييم.

هر چي باشه از دفاع جاهلانه بهتره.

بهتره؟؟؟؟

پاسخ

وعليکم‌السلام. به خدا جمله‌ي آخرم را از صميم قلب نوشتم. و کاملا هم به آن معتقدم. بهتره. خيلي هم بهتره. خيلي!
سلام...
نقد...هميشه تو انتقاد مي مونم.كه چطوري بايد جواب بدم...
نمي دونم!دلم مي خواست خودم اونجا بودم و از نزديك مي ديدم كه اون چطور نمايشي بود...به هر حال بعضي چيزا رو هم آدم بد نيست از نزديك ببينه هر چند هم مربوط به زير 12 سال باشه.اگر چه ما هم خيلي بزرگتر نيستيم!(فقط يه چيزي.دنياي12 ساله ها هم خيلي كوچيك نيست ها...)
بله!آقاي بهرامي هم نوشته بودند كه هنگام نماز بود و ما هم گفته بوديم كه اَكِهِي!چه جالب!موقع نماز باشد و آدم بنشيند و ...اما از اينش كه بگذريم همين اتفاق ها يا ديدن همين چيزهاست كه خيلي مواقع به ما كمك مي كنه راه خودمون رو بشناسيم...بدونيم كه كجاي كاريم و چه بايد بكنيم...
همين!
يا حق

پاسخ

و عليکم السلام. به نظر من نيازي نيست خودتون رو ملزم بدونيد به انتقادها جواب بديد! علاوه بر اون، اون نمايش اون قدر زننده بود که من حاضر نيستم هم‌چون ادا و اطوارهايي رو حتا براي بچه‌ي دو ماهه هم در بيارم. درسته ما عددي نيستيم و سني هم نداريم؛ اما اين حرفا دليل نميشه که اونا با اين ذهنيت بخوان ما رو ارشاد کنن که الگوهاي ما، امين حيايي و مهناز افشاره؛ گرچه شخصا امين حيايي و مهناز افشار رو ترجيح ميدم به صد تا از اين آدمايي که با رفتارهاي کج‌مدارشون شهدا و انگيزه‌هاي جهاد و شهادت رو به گند مي‌کشن. همين.

سلام...

نقد برنامه هاي راهيان نور كم كم واجب ميشود. قبلا هم گفتم اگر بر همين منوال پيش برويم تا چند سال ديگر هزار جور خرافات را تحويلمان مي دهند. متاسفانه تا كسي حرفي ميزند، فورا عده اي داد و فرياد ميكنند كه شماها پيام شهدا را درك نكرديد يا به قول آن برادر راوي كه مدام با مغز ما بازي ميكرد و هر روز صبح چند دقيقه اي موعظه و در نهايت شعار! و جالب اينكه چند باري هم گفت صداي خانمها را

نمي شنوم....

يك نكته ديگر هم اينكه ماجرايي كه شما تعريف كرديد اگر خاطرتان باشد مربوط به شرهاني بود كه ربطي به برنامه هاي راهيان نور و ارتش نداشت. از برنامه هاي دوستان خودتان و خودمان بود!!! آقاياني كه بشين پاشو ميدادند بايستي خودشان فكري براي نماز و نمايش بياباني ميكردند! (آنكس است اهل بشارت كه اشارت داند...)

پاسخ

و عليکم‌السلام. برنامه‌ام اين است که درباره‌ي همه‌ي مواردي که در اردو ديده‌ام و قابل نقد کردن است به همين شيوه بنويسم؛ حتا اگر به اندازه آن سيرک بياباني بي‌مزه و صد تا يه غاز باشد. فصول مشبعي همچون رفتارهاي جالب جناب سيد جواد و مستر شريفي و چيزهاي ديگر... . به نظر من حضور آقاي سيد جواد حسيني در شرهاني بس بود براي اين‌که آن برنامه را منسوب به راهيان نور بدانيم؛ آقايان بشين پاشو را به نظر من بايد دار زد؛ آن هم از بيني!
+ محدثه 
سلام
كل انتقادتون به برنامه ي راهيان همين بود؟
اين قسمت كه براي همه بد بود! چقدر بعدش همه در موردش حرف زديم!انتقادات ريزتر كه كمتر به چشم ميومد رو بنويسيد ....
يا علي
پاسخ

وعليکم‌السلام. بخشي از انتقادم به ان سيرک بياباني همين بود. عمري اگر باشد، درباره‌ي همه‌ي جاها و همه‌ي رفتارهاي جالب و بامزه خواهم نوشت. همين.

سلام

چند روزي بود كه به فكر افتاده بودم بعد از چند روز!! چي بنويسم توي اون يك وجب دل. ببخشيد دير شد! ولي سرانجام نوشتم و حالا منتظر نظر شمام.

در مورد پستتون هم بايد بگم مگه اين قصه اي كه تعريف كرديد، چيز جديدي هم داشت. شهيد خرازي مي گفت مطبوعات ما جنگ را درشت مي نويسند، درست نمي نويسند. حالا عارضم خدمتتون كه بازماندگان نسل دفاع هم، شهدا را درشت نوشتند. همين!

برقرار باشيد اخوي!

پاسخ

و عليکم‌السلام. خودم هم مي‌خواستم در همين موضوعي که شما نوشتيد بنويسم؛ درباره‌ي مقتدا. اما نشد. البته هنوز يادداشت‌تان را درست نخوانده‌ام. درباره‌ي يادداشت من هم که زده‌ايد وسط خال! التماس دعا.

سلام خسته نباشيد

حرفهاي شما را شنيديم اما چون تئاتر را نديديم راه قضاوت را برما بسته .

پاسخ

و عليکم‌السلام. هميشه لازم نيست بتوانيد قضاوت کنيد. بعضي وقت‌ها نياز است حرف‌هاي کسي را به عنوان يک شاهد بشنويد. ممنون از اين‌که توجه کرديد.

سلام! دوستان توجه فرمودند که منظور حسن آقا از ابتذال ، ابتدايي بودن آن بود. لطفا فکرهاي بد بد نکنيد!

پاسخ

سلام. تاييد مي‌کنم. منظورم همون بود!

سلام! اين ابتذال را که اين قدر در نوشته تان به آن اشاره و تاکيد فرموده ايد، از کجاي نمايش برداشت فرموديد؟ نمي گويم آن کار آن جوان کامل و بدون اشکال و خوب بود يا از آن دفاع کنم فقط مي گويم تلاش او مستحق اين همه توهين نبود. فقط همين!

پاسخ

و عليکم السلام. ممنون از دقت‌تان. توضيح را به متن اضافه کردم تا موجب سوءتفاهم نشود. التماس دعا