سلام !مجلات و روزنامه هاي مستقل از اركان دموكراسي هستند كه وجودشان بستر ساز پيشرفت در ابعاد گوناگون حيات بشري خواهد شد.كاركرد مثمر ثمر رسانه هاي جمعي بر خبيران پوشيده نيست.جرايد زبان گوياي افكار عمومي اند كه در قالبي مكتوب موجبات تامل و آگاهي بخشي در سطوح مختلف جامعه مي گردند.

بستن و توقيف جرايد رسم قبيح و زشتي است كه از بدو ورود اين رسانه جمعي در مملكت ما جاري و شايع گشته است. اگر نگاهي گذرا به عصر مشروطيت بيفكنيد به كنه اين حقيقت تلخ پي خواهيد برد.

اين اقدام علاوه بر اين كه نقض آزادي و حقوق شهروندي است به مثابه سدي در برابر توسعه كشور نيز خواهد بود.در قانون اساسي كشورمان نيز مطبوعات را در بيان مطلب آزاد دانسته مگر آنكه مخل مباني اسلامي باشد.حال جاي سوال است كه مباني اسلام كدامند؟وچه مطالب مخل آن مي باشد؟آيا مقامات عرفي مقدسات اسلامي اند و در زمره مباني اسلامي اند كه نقد اينان تعطيلي نشريه اي را در پي داشته باشد؟آيا داشتن قرائتي متفاوت از قرائت حكومتگران نسبت به ارزشهاي ديني واعتقادي وسياسي و.. لزوما به معناي اخلال در مباني مذهبي است؟

نمي دانم تعطيلي مجله سوره با استناد به كدامين قانون بوده است؟ اگر همانند تعطيلي نشريات مشاركت و خرداد و هم ميهن و بيان و كيان و نشاط و جبهه و... به استناد قانون اقدامات تاميني و تربيتي باشد بايد گفت كه مرتكبين اشتباهي بزرگ و غير قانوني مرتكب شده اند زيرا اين استناد قانوني به اجاع عالمان حقوق محل اشكال جدي است و عملي خلاق نصوص صريح قانوني است كه فقط كساني چون سعيد مرتضوي و مديران كنوني وزارت فرهنگ و ارشاد جرات چنين كاري را دارند!! و البته از سكوت رضايتبخش زمامداران اين ملك و بوم بر چنين اعمالي نمي توان به اغماض گذشت!!

بيش از 100 نشريه به محاق توقيف و تعطيلي رفته اند و ...آنگاه باز عده اي مي گويند اينجا استبداد نيست و نعمت آزادي در اين مملكت سايه گسترانيده است!!!

جناب آزادي! اين شايد آخرين نوشته بنده در وبلاگ شما باشد زيرا هر چه نوشتيم(جز يك مورد) پاسخي از شما نشنيديم.

در هر حال پيروز باشيد.والسلام علي من اتبع الهدي