سلام1- شما در متن قبلي تان نوشته بوديد که ناجا زنها و بچه ها را از آنجا دور کرده بودند اما حالا گفته ايد که زن و بچه ها را در چهار راه بيمارستان ميديديد، مگر چهار راه بيمارستان با محل دقيق وقوع ماجرا بيشتر از بيست متر فاصله داشت؟2- من که محل دقيقي که آن خانم را ديدم را براي شما نوشتم، آن خانم حداقل نيم کيلومتر از محل حادثه فاصله داشت و بچه اش هم اصلا حالش خوب نبود، من خودم هم که نزديک آن خانم بودم چشمانم به شدت مي سوخت و سرفه هم که هيچي...3- اگر نيروي انتظامي به فکر جان مردم مخصوصا خانم ها و بچه ها بود بايد تا شعاع 500 متري حداقل خيابان را مي بست، آيا فکر کرده ايد که چرا تا سه روز بعد از ان شب کل خيابان ارم را بسته بودند اما ان شب حتي چهار راه بيمارستان را هم نبستند، پس معلوم است که هرگز دلشان براي مردم نميسوخت، تازه کي گفته خود اونهايي که اونجا بودند مقصر هستند؟ نيروي انتظامي وظيفشه که اونها رو با احترام از اونجا دور کنه و راحت ترين راه هم اين بود که خيابونها رو با حداکثر 20 سرباز ببندند.4- درست است که گاهي براي دفع فتنه ميتوان مسلکان را هم کشت اما مگر اينجا از ان موارد بود؟من همان روز ساعت 3 عصر داشتم از صفاييه به طرف بلوار ميرفتم، ان جمعيت نادان صوفيها انجا بودند اما هيچ خبري از ناجا نبود، پس معلوم است ناجا خيلي تنبلي کرده است.5-نوشته ايد که نيروهاي امنيتي سعي داشتند به طور مسالمت آميز قضيه را حل کنند اما ديديد فرمانده ناجا را که بر بالاي ديوار با شعار يا حسين، مردم را تشجيع به حمله مي کرد؟ و آيا فکر کرده ايد که چگونه ميتوان با صوفيهايي که ان همه خنجر و آجر و ... داشتند، مسالمت اميز برخورد کرد؟ من تا آخر قضيه انجا بودم اما پليس به هيچ وجه وارد اصل قضيه مقابله مستقيم نشد و وقتي مردم وارد ان دخمه سياه شدند و آنجا را گرفتند، پليس وارد قضيه شد و صوفيها را دستگير کرد.6-خوش ندارم همچون سياستمداران مصلحت انديش و عافيت طلب بر سخن بيهوده پاي بفشارم اما در اينکه ناجا آن شب اوج بي هنري و احمقي خويش را به مردم نشان داد، هيچ ترديدي ندارم و ارزو دارم خاک هاي بي ارزش ترين جاي اين زمين را بر سر ان هايي بريزم که موجبات اين بي آبرويي را براي ناجا فراهم آوردند.7-و اما جمعيت دراويش، چرا روز درگيري را ملاک ميدانيد؟ من در نوشته ام به اين نکته اعتراض کرده ام که چرا ناجا نتوانسته است اعتراض کمتر از 500 نفر را جمع کند، اصولا اگر کار آن همه به طول نمي انجاميد، لازم نبود هر دو طرف اين همه خسارت دهند و اين همه هم به شمار آيند.8-درباره جمهوري اسلامي اگر حرف هاي خودتان را قبول داريد بدانيد که نيروي انتظامي هم مثل من و شماست و انتقادهاي من به ناجا نمي تواند انتقاد به اصل جمهوري اسلامي باشد و اين شما بوديد که مرا به اين متهم کرديد که دارن بر ضد جمهوري اسلامي سخن ميگويم.9-کجاي نوشته من دلالت بر اين ميکند که همه را بگيريد و بکشيد، خواهش ميکنم به خاطر يک بحث دوستانه، راضي به تهمت زدن نشويد، شما خودتان قضاوت کنيد اگر نيروي انتظامي با ظاهري کاملا آراسته از نظر نظامي وارد قضيه ميشد و کل خيابان صفاييه و ارم و حجتيه را ميبست و بدون حتي پرتاب يک تير کل ان ماجرا را جمع ميکرد آيا بهتر نبود تا اينکه به اين فضاحت کشيده شود و دوستان من براي جبران بي نزاکتي و وظيفه ناشناسي ناجا سر خود را شکسته و پايشان را ورم کرده ببينند؟10-فکر کنيد هر چه مي خواهيد فکر کنيد اما اگر راست ميگوييد همين الان بگوييد کجاي حرف من با سخنان رهبر انقلاب در تضاد است، هنر نيست که اگر فکر ميکنيد کسي منحرف است ، او را وعده مخالفت با امام بدهيد، اگر راست ميگوييد و هدفتان انجام وظيفه است، انحرافش را دقيقا به او بگوييد.11-همه مطالب من کاملا در راستاي نام، عنوان و هدف اوليه اي است که براي اين صفحه در نظر گرفته بودم.12-من و شما برادريم و اميدوارم اين مباحثه ها و مذاکره هاي دوستانه جز افزودن بر دوستي مان چيزي نداشته باشد.13- ما در مورد جاذبه و دافعه رفتارمان کاره اي نيستيم، تنها چيزي که ما بايد فرداي قيامت جواب ان را بدهيم، عمل به انجام وظيفه بر مبناي بينش ها، دانش ها و انگيزه هايمان است.14-خداي بزرگ را شاهد مي گيرم که از هيچکدام از کلماتي که براي هديه اوردي ناراحت نشدم جز انکه دو چيز مرا آزار داد: اول انکه چيزهايي را به من نسبت ميدهيد که نه به آن اعتقاد دارم و نوشته هايم دلالت بر ان ميکند و دوم آنکه به جاي ذکر دقيق انحراف من از ديدگاه خويش، وعده مخالفت با رهر عزيز انقلاب را ميدهيد. التماس دعاي فراوان دارم.ياعلي