سلام
اولين باري كه اين كتابو ديدم توي كتابخونه ي مدرسه بود...با يه جلد كهنه و پاره پوره...آبي رنگ...با وجود كهنگيش خيلي مشتاق شده بودم بخونمش...
اونقدر زهوار در رفته بود كه صفحه ي اولشو كه باز كردم بخونم، تمام برگه هاي ديگه ي كتاب از هم جدا شد و پخش و پلا!...هيچ وقت يادم نمي ره چطوري دوباره همه رو سرجاش گذاشتم و با علاقه خوندم...فقط يك شب تا صبح چراغ اتاقم روشن بود و مي خوندم...الان با نوشته ي شما دوباره يادم به اون كتاب قشنگ و جلد كهنه و رنگ و رو رفتش افتاد...مطمئنا مثل اون كتاب ديگه گيرم نمي ياد...
در پناه دوست...
يا حق