سلام. تا فتح قدس و مكه يعني چه؟شايد منظور صدور انقلابه؟؟شايد هم منظور اينه كه امام غايب مي آيدو با ياري سيد علي مكه و قدس را فتح مي كنيد؟؟ بابا امام غايب فكر نكنم بياد؟!! به فرض هم كه بياد جنگ و قتال راه نمي اندازه!!به هر حال بوي خون و قتال لز عنوان وبلاگتان مي باره!!
سلام
خواهم خواندش
براي من هم دير است اما اتفاقي كه نيفتاده ...
خوبي؟!!!
همين!
اولين باري كه اين كتابو ديدم توي كتابخونه ي مدرسه بود...با يه جلد كهنه و پاره پوره...آبي رنگ...با وجود كهنگيش خيلي مشتاق شده بودم بخونمش...
اونقدر زهوار در رفته بود كه صفحه ي اولشو كه باز كردم بخونم، تمام برگه هاي ديگه ي كتاب از هم جدا شد و پخش و پلا!...هيچ وقت يادم نمي ره چطوري دوباره همه رو سرجاش گذاشتم و با علاقه خوندم...فقط يك شب تا صبح چراغ اتاقم روشن بود و مي خوندم...الان با نوشته ي شما دوباره يادم به اون كتاب قشنگ و جلد كهنه و رنگ و رو رفتش افتاد...مطمئنا مثل اون كتاب ديگه گيرم نمي ياد...
در پناه دوست...
يا حق
ممنون كه به وبلاگ من سر زديد
سلام:
نميدونم چرا بايد يادمون بره كه جلال همسر سيمين دانشوره؟
شاهكاراي سيمين در نويسندگي رو چرا بايد فراموش كنيم.
اگه قرار باشه بحث اعتقادي رو وارد كنيم و نگاه سياسي به نوشته هاشون داشته باشيم اونموقع بايد كلا از يه منظر ديگه نگاه كنيم.
شاهكار سيمين دانشور كتاب سووشون هرگز از يادها نميره.
نقد مفيد و مختصر و خوبي بود.
البته عمده آثار ال احمد حول محور به قول شما پاكدستي قهرمان مي چرخه .
همه كتاب هاي ال احمد خواندني ست به شرطي كه يادمان برود او همسر سيمين دانشور است
خلاصه زيبا ترين حسي كه از كتاب هايش مي گيرم حال و حوالي تجربه نكرده ي دهه 40 است. خواندنش تنها به اين تجربه مي ارزد
به هر حال ممنون
من سالها پيش اين كتاب رو خوندم تقريبا 12 سال پيش در 13 سالگي به هر حال ممنون كه دوباره منو يادش انداختيد