هر کجا قصه عشقيست، بيان دل ماست
هر کجا شعله آهيست، نشان دل ماست
هر کجا زخمه سازيست، شکايت از توست
هر کجا ناله ناييست، فغان دل ماست
هر کجا دربدري مانده به ره، در پي توست
هر کجا بار غمي مانده، از آن دل ماست
حرمت خون دل خلق، ندارد چشمت
فتنه ها کرد و پي، غارت جان دل ماست
گفته بودي که صبوري کنم و دم نزنم
اين همه صبر، نه در حد توان دل ماست
نرگس از باده چشم تو، به مستي رقصد
لاله داغ به دل? دل نگران دل ماست