• وبلاگ : باسيدعلي‏تافتح‏قدس‏ومكه
  • يادداشت : بوي ماه زلالي ...
  • نظرات : 8 خصوصي ، 29 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    جهان را صاحبي باشد خدا نام .....

    از شيطنت هاتون ننوشتيد ... پسر جماعت تو دوره مدرسه ، بدون شيطنت ؟؟!!!!!!!!!!

    + مهدي 
    آقا خدايي من نكردم ها... نميدونم چرا اينجوري زياد شده
    پاسخ


    به قول معروف...
    حالا چرا مي ترسيد؟!

    قرار نيست كه همه بازي ها ختم به خوشي شود...

    اين هم يك جوي بازي است كه قالبش عوض شده... بعضي محتوا ها را هم اگر هزار جور رنگ و لعاب بدهي بازم غصه دارد بيانش...

    خدا صبر مان دهد .

    يا حق

    پاسخ


    ...

    قرار نيست كه همه بازي ها ختم به خوشي شود...

    اين هم يك جوي بازي است كه قالبش عوض شده... بعضي محتوا ها را هم اگر هزار جور رنگ و لعاب بدهي بازم غصه دارد بيانش...

    خدا صبر مان دهد .

    يا حق

    پاسخ


    ...
    + خانم ناظم 
    سلام:
    منظورم جاي خالي ناظمتون و البته با يه تركه، بود تو خاطرتون.
    پاسخ


    سلام.
    چي بگم والا. من زياد با ناظم ها سر و كار نداشتم. هيچ وقت.
    روزي يه بار مي ديدم شون. اونم سر صف. موقع سخنراني هاي غراي ناظمانه.
    شما اولين ناظمي هستيد كه گذر ما زياد به تون مي خوره... . با افتخار البته.

    قرار نيست كه همه بازي ها ختم به خوشي شود...

    اين هم يك جوي بازي است كه قالبش عوض شده... بعضي محتوا ها را هم اگر هزار جور رنگ و لعاب بدهي بازم غصه دارد بيانش...

    خدا صبر مان دهد .

    يا حق

    پاسخ


    دقيقا. خدا صبر داده است. بايد استفاده كرد!
    ممنون از حضور گرم تون!!
    سلام. خوش گذشه بهتا... من خواهم نوشت. البته از فقر تحصيلي.
    آمدم .. نوشتت بود..خودت نبودي!!!

    چرا اون جمله از علي آقاي ما بعيد بود؟!

    پاسخ


    سلام
    چرا؟
    من كه همون جا توضيح دادم.
    به نظر مياد شخصيتي كه به ما نشون داديد، عاشق تر از اين باشه كه بتونه همچين جمله اي بگه كه عقل رو به عشق ترجيح بده.
    البته بعيد نيست كه اين سوال، به اختيار جناب راوي در ذهن ما شكل گرفته باشد...
    موفق باشيد... . كه هستيد.
    ارزش اظهارنظر داشت... من نظرم نميومد!
    پاسخ


    سخت نگيريد! خواستم يه چيزي بگم که يه چيزي گفته باشم...
    همين...

    سلام!
    1. زمان شما؟!... فكر كنم از خاطرات پدر و مادرتون برا مورد اول استفاده كردين!!!!
    ضمن اينكه ت توي استفاده از ترس شلنگ و تركه، متواري شده!!!... اسفاده‌هاي كمك آموزشي
    2. اين ماجراي بيست كردن يعني چي؟!!! يادمه زمان ما بيست مي گرفتن!... شما هم پارتي بازي؟!!!!
    3. مريضي هم مگه جالب مي شه؟!!!!
    4.
    5.
    6.يه حسه... نمي شه نوشتش! آيكون مناسب هم براش پيدا نكردم!

    برامون دعا كنيد!

    پاسخ


    سلام. 1- به هيچ‌وجه. توي اون‌جايي كه ما درس مي‌خونديم، دقيقا يادمه كه تا اول دبيرستان هم حضور جناب شلنگ كاملا مرسوم بود. دقيقا يادمه كه يه روز دبير فيزيك كه مثلا آدم دوم خردادي و متساهلي هم بود، وقتي ديد بعضي‌ها تمرين‌هاي كتاب رو انجام نداده‌ن، رفت بيرون و با يك دستگاه شلنگ وارد كلاس شد و ...
    2- بيست كرد يعني تبديل به بيست كرد. معلم نمره‌هايم را كه بيست نبود، تبديل به نمره بيست كرد. من بيست نگرفته بودم كه! مام پارتي‌بازي. مگه ما چمونه؟!
    3- چرا نمي‌شه. مريضي‌اي كه امونت رو ببره، مجبورت كنه پاي زخمي و وحشت‌ناك رو چند وقت تحمل كني و هنوز هم اثراتش روي ساق پا مونده باشه، جالبه ديگه. تازه! اين كلمه جالب كنايه است. كنايه از اشمئزاز. چون نخواستم كلمات دردآور استفاده كنم، گفتم جالب.
    4-و 5- ارزش اظهار نظر نداشت؟!
    6- موافقم. نمي‌شه نوشتش. من هم ننوشتم.
    دعا. كار هميشگي.
    + خانوم معلم اجازه ...!!! 

    سلام

    سال اول كه بودم روز اول مهر رو يادم نميره همه گريه ميكردند من ميخنديدم بهشون خلاصه مدير و بقيه معلم ها من براشون سوه جالبي شده بودم

    يكي از معلم ها جلو اومد و اسمم رو پرسيد من هم گفتم اسمم يادم رفته

    همه معلمها و خانم مدير و ناظم به من خنديدند

    يادش به خيررررررررررر

    ولي ناگفته نمالند كه چندروز همون معلمم ( معلم پرورشي دوران دبستان)رو توي خيابون ديدم هنوز هم مرا به چشم همون دختر شيطون وبلا نيگا ميكرد آخه خيلي شر بودم حق هم داشت

    ( من الان 28 سالمه)

    پاسخ


    سلام. من هم مثل شما از اين رمانتيك بازي‌ها بلد نبودم.
    دست‌كم شما تونستيد اون جو گريه و زاري رو درست كنيد!!
    ممنون از حضورتون.

    سلام عليكم!
    نوشته قبلي رو خوندم...دوباره هم ميام ميخونم..چون خيلي روي اين ها برنامه دارم كه بايد اجرا بشه....

    راستي! منم به يه سئوال و يه مصاحبه به روزم:
    سئوال: توي شب قدر از خدا چي مي خواهي؟؟؟
    دوست دارم يه جوابي به اين بديد..حتي اگه بگيد: به توچه!!!!
    اما انصافاً جوابا خيلي برام مهمه....جواب شما رو همراه با اسمتون و نشاني وبلاگتون، توي وبلاگم درج مي كنم.....فقط خواهش مي كنم جوابش رو بديد....اما مصاحبه! رفتيم پيش امام رضا و باهاشون يه مصاحبه كرديم...خوندنش بد نيست ها.....وقتتون هم نمي گيره..آهنگ وبلاگ هم خيلي قشنگه...باهاش مي سوزيد و حال مي كنيد....
    .منتظرتون هستم...يازهرا....

    پاسخ


    سلام. چشم. خدمت مي‌رسم حتما.
    يازهرا

    سلام عليكم .طاعات قبول .عالي بود .همه جوره نوشتيد .فقط يه چيز رو نميدونم حالا كه شاگر اوليد ميفرماييد كه يك چهارم بيشتره يا يك سوم؟

    كمكم كنيد وگرنه فارغ التحصيل نميشم

    پاسخ


    عليكم السلام .
    شاگرد اول؟ من؟
    قرار نيست كسي فارغ‌التحصيل بشه. درسته؟
    ممنون از حضورتون. دعامون كه مي‌كنيد؟ حتما؟ ما هم همين‌طور.
    + خانم ناظم 
    سلام:
    تو خاطراتتون جاي يه چيز ، نه چيز نه، جاي يكي خالي بود. اگه گفتين؟؟
    امروز اول مهر بود و خوب جاي تموم فارغ التحصيلان خالي.
    موفق باشين و ما رو از دعا فراموش نكنين.
    پاسخ


    سلام. ممنون از حضور گرم هميشگي‌تون.
    فارغ‌التحصيلان؟ يادش به خير.
    البته جاي خالي فارغ‌التحصيل‌ها رو شما درك مي‌كنيد. ما كه هنوز شاگرديم...
    دعاگو هستيم هميشه. هميشه...

    سلام،

    نماز و روزه ها قبول ...

    كار واقعا قشنگي بود كه صبا شروع كرد ...

    كلي از خاطرات زنده شد، براي همه ...

    خوبيش اينه كه خيلي از خاطرات ديگران رو كه ميخوني، خيلي راحت ميتوني خودت رو بذاري جاي اون و با يه تغييرات كوچيك خاطرات خودت رو يادآوري كني ...

    پاسخ


    سلام. طاعت‌هاي شمام قبول باشه. كه هست.
    دست جناب صبا درد نكنه كه بهانه‌اي براي نوشتن امثال من شدند.
    خوبي‌ش اين‌ه كه آدم مي‌ره توي زندگي 10 سال پيشش...
       1   2      >