ماشبي دست برآريم و دعايي بكنيم غم هجران تراچاره زجايي بكنيم دل بيمار شدازدست رفيقان مددي تاطبيبش به سر آريم و دوائي بكنيم آنكه بي جرم برنجيد و به تيغم زدورفت بازش آريد خداراكه صفائي بكنيم خشك شدبيخ طرب راه خرابات كجاست تادران آب و هوانشو ونمائي بكنيم مددازخاطررندان طلب ايدل ورنه كارصعبست مبادا كه خطائي بكنيم سايه طاير كم حوصله كاري نكند طلب ازسايه ميمون همائي بكنيم ياعلي ..................................