السلامعلیالحسینوعلیعلیبنالحسینوعلیاولادالحسینوعلیاصحابالحسین
و سلام بر قلبهایی که چشمانشان را دستور اشک دادهاند...
و سلام بر دستهایی که برای نشاندادن نهایت سوز و گداز، بر سینههای لبریز از عشق به حسینعلیهالسلام،فرود میآیند...
کاش این روزها را در کنار خاکهای سرد و بیروح کربلا بودیم که اینک آنچنان از گرمای کربلای سال 61 هجری دور و بینصیب مانده است که حتی بوی سیب هم به مشام نمیآید...
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسد بماند آرزوی کربلا
کاش دستهایمان اینگونه خالی نبود و نگاهمان اینگونه در آخور دنیا غرق نبود...
...
یه ذره که فکر میکنم میبینم که ما خیلی عقبیم، خیلی!
نمیخام ناامیدی بپاشم اما به خدا حتی یه ذره هم دلم از خودم خوش نیست...
یعنی توی دلم به شیعه بودن خودم، به حسینی بودن خودم،به زینبی بودن خودم اعتماد ندارم...
شاید عرضهمون همینقدره...
شاید از بس زندگیمون رو به گناه گذروندیم اینجوری شدیم...
استغفر الله ربی و اتوب الیه...
خدایا یه کاری کن زیاد استغفار کنیم...
نمیدونم، شاید خوب نباشه آدم حدیث رو آخر نوشتهش بیاره اما همین الان یادم اومد...
امام رضاعلیهالسلام: من إستغفر بلسانه و لم یندم قلبه ، فقد استهزء نفسه ...
خدایا کمکمون کن تا الکی خودمون رو با استغفارهای دروغی مسخره نکنیم...
...
یاعلی