آب زنيد راه را ، هين كه نگار ميرسد مژده دهيد باغ را ، بوي بهار ميرسد راه دهيد يار را ، آن مه ده چهار را كز رخ نور بخش او ، نور نثار ميرسد چاك شدست آسمان ، غلغله ايست درجهان عنبرو مشگ مي دمد ، چونكه به يار ميرسد رونق باغ ميرسد ، چشم و چراغ ميرسد غم به كناره ميرود ، مه به كنار ميرسد باغ سلام مي كند ، سرو قيام مي كند سبزه پياده مي رود ، غنچه سوار ميرسد نوبت عشق مشتري، برسرچرخ ميزند
آب زنيد راه را ، هين كه نگار ميرسد
مژده دهيد باغ را ، بوي بهار ميرسد
راه دهيد يار را ، آن مه ده چهار را
كز رخ نور بخش او ، نور نثار ميرسد
چاك شدست آسمان ، غلغله ايست درجهان
عنبرو مشگ مي دمد ، چونكه به يار ميرسد
رونق باغ ميرسد ، چشم و چراغ ميرسد
غم به كناره ميرود ، مه به كنار ميرسد
باغ سلام مي كند ، سرو قيام مي كند
سبزه پياده مي رود ، غنچه سوار ميرسد
نوبت عشق مشتري، برسرچرخ ميزند