سلام.
چقدر شديد خرسند شدم كه دوباره بايد منتظر نوشته هاي فاتح باشم
و چقدر خوبه كه ما ايادي استكبار رو داريم كه همه چيز رو گردن اونا بندازيم!
2 مورد :
اول: اگه استبكار جهاني در تصميم بازار به تعطيلي نقش داره پس آقايون بفرمايند حتما در فرانسه يا اسپانيا و كشورهاي ديگر غربي كه هر سال اصناف مختلف دست به اعتصاب ميزنند چيزي شبيه همين استكبار نقش داره !!! خير آقاي شريعتمداري ، اينها طبقات اجتماعي هستند كه براي بيان خواسته هاي خود دست به اعتصاب مسالمت آميز ميزنند اعتصاب يكي از راههاي بيان خواسته هاي مدني ست كه در ايران و كشورهاي جهان سوم به توطئه مردم عليه حكومت تعبير و تفسير ميشه و اين تفسير در اكثر مواقع اشتباهه
مورد دوم:
نفس اخذ ماليات بر ارزش افزوده اگه ميزان ماليات متناسب باشه خوبه اما بايد ديد اين ماليات در چه بستري قراره اخذ بشه
بر فرض حدود 3 % ماليات بر ارزش افزوده بازار طلب بشه اين بازاري به راحتي همين مقدار رو روي قيمت جنسش بار ميكنه و اين يعني افزايش قميت جنس
در حاليكه دو بستر مهم براي اين ماليات فراهم نشده يكي نظارت بر قيمت ها دوم نظارت بر سود بازار از فروش محصولات و اجناس چون به راحتي يك بازاري ميتونه سود واقعي خودش رو از فروش در اختيار ماليات گيرنده قرار نده
دولت بايد بستر رو فراهم كنه كه زمان ميبره
سلام و عرض ادب
باز هم كه تند تاخته ايد! كمي آرام تر، ما هم خدمت برسيم بزرگوار!
اول آنكه لطفا يادداشت (روش شعبان بي مخي در تعطيلي بازار تهران) را در سايت تابناك، اگر نخوانده ايد، بخوانيد. انگار مخالفان حسين شريعتمداري هم، حداقل در اين مورد خاص با او همسويند!
دوم آنكه پيش تر زمان اصلاحات، كيهان، فقط از حاميان دولت ناسزا مي شنيد، حالا اما حامي و مخالف دولت، هردو، اگر بدوبيراهي به كيهان و شريعتمداري نگويند، دعواي سياسي شان، دعوا نمي شود!
حرفي در دفاع از حسين شريعتمداري و آن اتهام و ادعاي ثابت نشده ي استفاده ي ابزاري از دين ندارم كه عجيب وصله ي ناجوري است بر پيكره ي واژه هاي نماينده ي حضرت آقا در موسسه ي كيهان.
جسارتاً در بند 9 مقاله ي شريعتمداري، نقل قول از محمد آزاد، رييس شوراي اصناف كشور را يكبار ديگر بخوانيد.
راستي! در كجاي مقاله ي كيهان آمده است كه بازار يا مومن است يا مستكبر؟!!
...
حرفي است از هزاران، كاندر عبارت آمد!
برقرار باشيد أخوي!
سلام
سعي كردم كه دقيق هم مقاله آقاي شريعتمداري رو بخونم و هم مطلب شما رو.
ببينين مطلبتون رو خوب نوشته بوديد اما بذاريد بي تعارف بگم كه در حين خوندن مطلبتون دو حس متفاوت به من دست داد.
يك جا حس ميكردم كه شما با اين قانون مشكل داريد و نميتونين بپذيريد و حق رو به بازار ميدين و در جاي ديگه حس ميكردم كه كاملا با اجراي اين قانون موافق بوده و اون رو مورد تائيد قرار ميديد.
نميدونم شايد يكي به نعل و يكي به ميخ زده تا هم از اين قانون دفاع كنين و هم نحوه ي ارائه اين قانون از طرف دولت رو مورد انتقاد قرار بديد كه نتونستن يه قانون خوب رو، اول جا بندازن و بعد به مرحله اجرا برسونن.
فكر كنم نتونستم خوب منظورم رو بگم.
التماس دعا.
بازار اصفهان كه ما ديديم كه از نوع مؤمنش بود ولي بسته شد! مومنانه!
جالب است بدانيد آقايان از اين عصباني بودند كه چرا اصفهان؟ چرا هيچ كجاي كشور نه و ابتدائا بازار اصفهان!
ارادت داريم.
از نوع ويژه!