سلام.البته بايد قبول كني كه هر كسي جنبه خيلي از حرف هار و نداره
يعني نمي تونه حضم كنه خيلي حرف ها رو نمي تونه بفهمه بعد باعث انحراف ميشه
اين يك!
و دو اينكه كي گفته هرچيزي رو بايد خوند ؟ اتفاقا يك روز يكي از علما خواب ميبينه كه يك نفر يك سري لجن و اشغال اورد خونش !
فرداش يكي از اطرافيان يه سري كتاب مياره در خونه حاج اقا و ميگه اين كتاب ها رو براي شما اوردم كه اگر بدرد ميخوره استفاده كنيد !يك سري از اين كتابهاي روشنفكري بوده مثل اينكه !حاج اقا هم ميگن لطفا ببريدش نيازي ندارم!
اين دو!
واينكه طرز فكر ادم عوض بشه كه شوخي نيست ! خيلي ها جنبشو ندارند!
اين سه!
و چهار اينكه خيلي ها جنبشو ندارن ! بنابراين همون بهتر كه فيلترينگ بشه !
فيلترينگ واسه عوام الناسه ! بعضي هام جنبشو دارن ! خب اگر واقعا فكر ميكنن نياز دارن به اون مطلب بخونن!ولي همچين نيازي درخوندنش نميبينم!اين پنج !
فكر ميكنم از همين مطالب فيلتر نشده كلي هست كه لازمه بخونيم كو تابرسه به مطالب فيلتر شده! ولي ميگن هرچي ادم ازش منع ميشه شيرينتره؟!ها؟
همين!
1.اولش گفتم ااوووووووووووووه به چه چيز مهمي ميخواد اعتراف كنه يا به خاطرش بيانيه ول كنه..
2.كاملا موافقم ...كي گفته همش رجانيوز بايد خوند...
3.البته افتخار نميكنم كه از طنزهاي نبوي خوشم مياد يا نوشته هاي درخشان رو خوندم..... ولي ......ميخونم ديگه .
4. درست ديدم؟ هيلترينگ هو؟؟؟
نميدونم سيستُم من ف رو هـ نشون ميده .... يا از قصد نوشتي
موافقم.
درست بود.
فقط شما مثل هميشه احساسي و شلوخ! حرف مي زني که اون هم انشا الله خوب ميشه.
براستي نيز چه اندازه از دين داريمان بخاطر خود دين است. اصلا چه اندازه ديني كه قبول كرده ايم را مي شناسيم.
ممنون از تلنگر خوبتون. بايد بيشتر فكر كنيم.
ياعلي
سلام...
خوب حالا چه لزومي داشت كه اين همه اعتراف كني و افتخار هم پشت سرش؟! خواندن مالب ديگران خوبست ولي چرا تا اين اندازه احساس شعف بهت دست داده مگه كسي جلويت را گرفته بود؟؟
در ضمن احترام به قوانين مملكت هم ...
معني التقاطي هم تا جايي كه ما مي دانستيم چند لقمه از اينجا و آنجا برداشتن بود. مثلا چند كلام از فردا چند كلام از رجا چند كلام از اون نبوي و چند كلام هم از اين نبوي! (البته فورا داد و فرياد نكني كه شما را متهم به التقاطي بودن كرده اي!)
چقدر همه املاشون بده!؟ فكر كنم كلاس اول كه بودن سر كلاس ديكته همش غايبي مي خوردن!!
هضم
نغز
حالا كه نگاه ميكنم ابراهيم نبوي با رفتنش از ايران خودش را نابود كرد؛ با تسلطي كه بر ادبيات معاصر ايران داشت و قدرتش در طنزنويسي، طبيعتا نبايد بازيگر ميشد.
الان رسما بازيگر از اين ستون به اون ستون زمانه شده است و با همهي زيباييهاي طنزش، آخرش نوعي دلقكبازي است!
جاري باشي...
سلام.خب چه خوبه كه به اين صراحت ادعاي مسلموني ميكني.البته بايد قبول كني كه هر كسي جنبه خيلي از حرف هار و نداره
من كاري به هيلترينگ ندارم .بالكل هم نمي خوام موافقت يا مخالفت كنم
ولي خداييش ديگه شورش در اومده .
بعدشم اينايي كه تو گفتي افتخار نيست. وظيفه است.
راستي اين كامنتپاييني چقدر باحاله! در ضمن التماس دعا فراموش نشود!
در اينجاست كه آدم ياد آن جملهي نغض كه در محفل چهارشبنه شب گفته شد ميافتد:
«آقا چرا شما بوق ابراهيم نبوي شدهايد؟!»
بوق بوق!
سلام
مطالب خوبي داشتين
من شما رو لينك كردم
به دلسوختگان هم سري بزنيد
تبادل لينك فراموش نشه