درودي چو نور دل پارسايان پيشكش وجود پاكتان باد.بله!! از نقد ونقادي خسته و دلزده شده ايد و اين را نمي دانم سبب چيست؟!؟از قرائن معلوم تا نقدي مي كنيد راهكاري نيز از شما مي طلبند! خب اين كه ناراحتي ندارد.
هر نقدي لزوما احتياج به ارائه راهكار ندارد. واين دو لازم وملزوم يكديگر نيست كه وجود يكي ديگري را نيز اقتضا نمايدو نقد صرف نيز مي تواند مثمر ثمر باشد ليك اگر با راهكار باشد گره گشايي بيشتري دارد و واجد خيرات و بركات بيشتريست و نتيجه اش مي توانداصلاح باشد.نقد منصفانه با تخريب مرز مشخصي دارد وپاره اي از كساني كه اولي را نمي پذيرند ممكن است وصف تخريب به نقد بدهند كه اين اشتباه است.از خداوند منان تمناي اعطاي سعه صدر به همگان را طالبم.اللهم اشرح لي صدري
از شما نيز درخواست دارم كماكان به نقد ونقادي خويش استمرار دهيد واز دو نكته اساسي غفلت نورزيد:1-نقدتان جامه عيار در بر داشته باشدنقدها را بود كه عياري گيرند2-سعه صدر در واكنش به نظرات انتقاد شنوندگان
پيروز باشيد.(در ضمن با اجازه شما وبلاگتان را پيوند دادم) يا هو