رفتى، اما ز تو منظومه غم بر جا ماند
با دل خسته و بشكسته على تنها ماند
اثر دستستم از رخ نيلى نرود
هرگز از ياد على، ضربتسيلى نرود
با على راز نگفتى تو زبازوى كبود
باپدرگوى كه بعد از تو چه بود و چه نبود
شهر اگر شهر تو، پس حمله به آن خانه چرا
مرگ جانسوز چرا؟ دفن غريبانه چرا؟
داغ ما آتش و ميخ در و سينه است هنوز
مدفن گمشده در شهر مدينه است هنوز
باغ، تاراج شده، عطر اقاقى مانده است
سنت دفن شبانه ز تو باقى مانده است