سفارش تبلیغ
صبا ویژن

و اینک باید برائت از مشرکین را با صدایی برآمده از عمق جان برآورد...

دیگر بار چشمان‏مان میهمان نا‏خوانده‏ای را پذیرا شده‏است که دروازه‏های دیدگانمان را دریده است و جانمان را می‏آزارد...

خون‏گریه‏کردن بسی اندک و بی‏مقدار است در برابر انعکاس نادانی و خدانشناسی...

اینان که بزرگی و عظمت وجودی امامان شیعه را حتی بر خاک‏هایی از جنس زمین پست هم نظاره کرده‏اند، باید چشمانی به رنگ خیانت و حیوانیت و دستانی به چرک‏آلودگی و خباثت خوک‏های وحشی و افکاری به زشتی و شرم‏آوری شیطان پلید و مستکبر داشته باشند که این‏گونه ...

اینان را تنها خدا، آن هم تنها در آن سوی این زمین سبع‏خیز می‏تواند به سزای‏شان آشنا کند و پس از آن بچشاند...

کاش چشم‏هایمان خون می‏گریست و خون‏ها همه بدنمان را فرا می‏گرفت و همه حس‏های زیستنمان را نیز نابود می‏کرد تا هیچ‏گاه نتوانیم این‏چنین رفتارهای غیرانسانی و بنیاد انسانیت براندازی را درک کنیم...

کاش...

جامعه! جامعه! جامعه!

کلماتی بود که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر گوش‏های سید رشتی فرود آورد...

بر گوش‏های ما نیز...

یاعلی


نوشته شده در  چهارشنبه 84/12/3ساعت  6:32 عصر  توسط  
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بازار مؤمن است یا مستکبر؟
دِ زود باش
بهانه‏ای به نام «دعوت»
[عناوین آرشیوشده]