سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چند سالی هست که در ابتدای سال، نیروی انتظامی احساس اجرای قانون می‌کند.

ام‏سال هم طبق معمول نیروی انتظامی با اعلام اجرای طرح امنیت اخلاقی، شعله‏ور شدن همان احساس چند ساله را یادآور شد.
هنوز کارشناسان فن احساس‏شناسی دلیل شعله‏ور شدن اختصاصی این احساس در ماه‏های ابتدایی سال را کشف نکرده‏اند اما احساس عمومی آن است که برای بر زمین نماندن همیشگی قانون و این‏ها،‏ نیروی انتظامی بر خود لازم می‏داند که حداقل هر چند روز از سال را به اجرای بندهایی از وظایف قانونی‏اش بگذراند.

بر کسی پوشیده نیست که قانون برای اجرا شدن است و واضح است که قانون را همین‏جوری و از سر دل‏خوشی و سرخوشی وضع نکرده‏اند. البته هم‏چنین بر کسی پوشیده نیست که اجرای قانون یه خورده‏ای زیادی سخت است و ممکن است بودجه زیادی هم صرف حق ماموریت و این حرف‏ها شود.

اما...
از شوخی که بگذریم، فکر کردن به حرف حق بدجوری آدم را قلقلک می‏دهد. داشتم روزنامه کیهان را توی کتاب‏خانه می‏خواندم. چشمم به
یادداشت حسین شریعتمداری افتاد که سردار احمدی‏مقدم را دل‏داری داده بود که تو کارت را بکن و وظیفه‏ات را انجام بده و از این حرف‏ها.

البته من و امثال من که نه ته پیازیم و نه بن پیاز و نه بدحجابیم و نه خوش‏حجاب، حرف‏زدن‏مان هم مثل خودمان هیچ بویی ندارد. اما بالاخره باید معلوم شود توی این مملکت چه کسی دارد به ریش قانون و حکومت و مملکت و غیره می‏خندد.

بعضی چیزها بر من مشتبه شده است.
واقعا نمی‏توانم بفهمم که چرا هیچ کس اعتراضی نمی‏کند به تخلفات راهنمایی و رانندگی که از طرف رانندگان محترم و عزیز و غیره به مرحله اجرا گذاشته می‏شود و از سوی ماشین‏های رمانتیک نیروی انتظامی مورد جریمه قرار گرفته می‏شود.
چرا هیچ‏کس به زندانی شدن قاچاق‏چیان مواد مخدر اعتراضی نمی‏کند.
چرا قانون که به بعضی چیزهای رمانتیک مثل حذف نقاشی‏های فوق مدرن روی صورت بعضی از اجناس مهمه می‏رسد، همه احساس ضعف و این‏ها می‏کنند.
ببینم! نکند معترضان به اجرای قوانینی که با لوازم آرایشی و مانتو‏های رمانتیک ودیگر چیز‏ها ربط دارد،‏ خودشان مشغول واردات این چیزها هستند؟
اصلا از این‏ها گذشته نیروی انتظامی باید این همه ناز نازی باشد که اگر چند تا از مسئولان رمانتیک که نمی‏خواهند خیابان‏ها از زیبایی‏های طبیعی خالی شود، اعتراضی می‏کنند، باید قانون را به میمنت فرمان ایشان تعطیل کرد؟

آن نیروی انتظامی عزیزی که ما می‏شناسیم،‏ بعضی جاها خیلی مقتدر و قانون‏مدار می‏شود. موارد شدیدا زیاد است.

در آن یادداشت دل‏جویی حسین شریعتمداری از فرمانده ناجا، به نکات بامزه و رمانتیکی در میان قضات و غیره اشاره شده است که اگر نخوانید بدجوری نصف عمرتان بر فنا می‏رود.

در پایان به مدعی‏العموم توصیه می‏کنم حسین شریعتمداری را به جرم اخلال در نظم عمومی و فضولی در امنیت ملی دستگیر و به جرم‏های نامعلوم به مدت هجده سال بازداشت موقت کند تا دیگر از این جفنگی‏جات نگوید. من الله توفیق


نوشته شده در  شنبه 86/2/1ساعت  8:56 عصر  توسط  
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بازار مؤمن است یا مستکبر؟
دِ زود باش
بهانه‏ای به نام «دعوت»
[عناوین آرشیوشده]