سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خیلی خوش‏حالم...

قرار است دو سه روزی را جور دیگری بگذرانم...

کاش دعا می‏کردید که خدا کمک کند و ...
نمی‏دانم، نه! می‏دانم اما نمی‏خواهم بگویم، البته می‏خواهم بگویم اما نمی‏شود...

البته غیر از این، چیزهای دیگری هم هست که خوشحالم کرده است، یکی از آن‏ها همان اظهار اعتذارم به پیشگاه آقای رئیس موسسه‏مان بود که وجدان‏دردم را به مقدار زیادی رقیق کرد، گرچه این رقیق‏شدن وجدان درد به معنای پررو شدن نیست...

علی الحساب چیز دیگه‏ای به ذهنم نمی‏رسه...
دعا کنید ...

الان هم، راهی هستم، شاید به خاطر همینه که این یادداشت این‏قدر داغونه!

تومار وبلاگی برای رهایی قدس


نوشته شده در  سه شنبه 85/11/24ساعت  8:24 عصر  توسط  
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بازار مؤمن است یا مستکبر؟
دِ زود باش
بهانه‏ای به نام «دعوت»
[عناوین آرشیوشده]