• وبلاگ : باسيدعلي‏تافتح‏قدس‏ومكه
  • يادداشت : رمضان،مقاومت، سيد مهدي شجاعي
  • نظرات : 3 خصوصي ، 3 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    قشنگ مي نويسي هميشه موفق باشي اجرت با خدا

    خوشحال مي شم اگه به هم سر بزني

    يا هو

    سلام

    يادش بخير يه موقعي نسبت به كتاب هاي آقاي شجاعي شرطي شده بودم. هر چي مي ديدم مال ايشونه مي خريدم و مي خوندم.

    از اون روز كه سانتاماريا رو خوندم ديگه نتونستم داستان خوندن رو بذارم كنار. ديگه كم كم سر از نويسنده هاي روسي و فرانسوي و ... در آورديم.

    جاري باشيد...

    بنام خدا

    سلام عليکم

    خوب هستين شما؟

    امدم تا شما را به جشن يک سالگي وبلاگ دعوت کنم

    ولي اين امدنم معناي ديگري هم ميدهد که ان شاالله با حضور در جشن به اين موضوع پي خواهيد برد

    از اين که هميشه يادم کردين و ميکنين بازم ممنونم

    در اخر شما را به خداي بزرگ و مهربان ميسپارم

    مي روم بار دگر مستم کند

    بي سر و بي پا و بي دستم کند

    مي روم کز خويشتن بيرون شوم

    در پي ليلا رخي مجنون شوم

    مهدوي باشيد

    يا مهدي فاطمه

    من به خال لبت اي دوست گرفتار شدم
    چشم بيمار تو را ديدم و بيمار شدم
    خرقه ي عشق تو پوشيدم و بي‌تاب شدم
    غرقه ي عشق تو گرديدم و سيراب شدم
    مي وصلت طلبيدم ، در ميخانه زدم
    قدح از عشق تو سيراب به پيمانه زدم
    جلوه ي روي تو بر پيكره ي ماه زدم
    آتش عشق به عالم زدم و راه زدم
    قلم عشق تو بر پرده ي جانم ديدم
    لوح زيباي تو در روح و روانم ديدم
    عكس زيباي رخت چون به سرشكي ديدم
    اشک خجلت زده با ساز و نوايي ديدم
    اي خوش آنوقت كه از كوي توگردي ببرم
    لب لعلي بچشم ، آب حياتي ببرم
    گلي از روي تو برچينم و حظي ببرم
    اشكي از روي تو بردارم و طرفي ببرم
    نفس گرم تو در روي خود احساس كنم
    محفل انس تو در بتكده اجلاس كنم
    دل خود با سخن گرم تو آرام كنم
    عاقبت حسن تو بنشانم و انجام كنم

    يا مهدي فاطمه